
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

آخرین اخبار از وضعیت استاد شجریان
استاد محمدرضا شجریان باردیگردربیمارستان جم بستری شد؛خبری که طی 24 ساعت گذشته در رأس اخبار رسانهها و فضاهای مجازی قرار گرفت و دلنگرانی مردم را نسبت به شرایط عمومی این خواننده بزرگ دامن زد. طبق اعلام هیأت مدیره بیمارستان جم که ساعت ۱۰ صبح روز چهاردهم مهر ماه منتشر شد آمده است : استاد عزیزمان عصر یکشنبه با شرایط عمومی قلبی و ریوی –تنفسی ناپایدار و افت سطح هوشیاری، افت فشار خون و پلاکت در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند. در این اطلاعیه تأکید شده بود: «با توجه به شرایط ناپایدار بالینی از ملت عزیز خواهشمندیم از درگاه خداوند متعال برای اسطوره آواز ایران سلامتی و بهبودی مسئلت نمایند.» در این میان خبری که دیروز عصر، صداو سیما منتشر کرد و از فوت استاد خبر داد با واکنش های فراوان مواجه شد تا جایی که بلافاصله از سوی مسئولان بیمارستان جم تکذیب شد. دکترحسن عباسی پزشک خانوادگی محمدرضا شجریان درگفت و گو با «ایران» ضمن تکذیب خبر به کما رفتن استاد بیان کرد: درحال حاضر (تا غروب دوشنبه) شرایط عمومی استاد ایده آل نیست و دربخش مراقبتهای ویژه بستری است. او درادامه درباره مشکلات قلبی و تنفسی شجریان افزود: قلب و ریه آقای شجریان مشکل زیادی ندارد اما درمجموع وقتی سیستم تبادل مایعات در بدن ناهماهنگ کار کند مشکلاتی را بوجود خواهد آورد و درمقابل هرکدام از درمانهای ما ممکن است برای بخشهای دیگر بدن عوارضی داشته باشد و تلاش تمامی همکارانمان این است با دقت بسیار بیشترین کار مفید را انجام بدهیم. به گفته عباسی: «هوشیاری شجریان مانند گذشته است و تفاوت چندانی نداشته اما مسئله مهم ناپایداری همودینامیک کلیه است»

نمیتوان پشت درهای بسته قانون تصویب و برای مردم تصمیمگیری کرد
گروه سیاسی / معاون اول رئیس جمهوری، قانونگذاری را منحصر به مجلس شورای اسلامی دانست و گفت: وقتی حقوق مردم مطرح است، باید فرآیند قانونگذاری شفاف و علنی باشد چرا که نمیتوان پشت درهای بسته قانون تصویب و برای مردم تصمیمگیری کرد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهوری، اسحاق جهانگیری در جلسه بررسی راهکارهای اجرای سیاستهای کلی نظام قانونگذاری که به ریاست وی برگزار شد، تعدد مراجع قانونگذاری در کشور و مشخص نبودن حدود اختیارات قوا را از جمله ایرادات موجود در اداره کشور برشمرد و اظهار داشت: با اتکا به سیاستهای کلی نظام قانونگذاری ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری، میتوان بخش زیادی از این ایرادات را برطرف کرد.
معاون اول رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه باید وظایف، تکالیف و حدود اختیارات قوا، دستگاهها و نهادهای مختلف به شکل دقیق و روشن مشخص باشد، افزود: همان طور که امور اجرایی کشور باید در حیطه وظایف و اختیارات دولت باشد، قانونگذاری نیز در حقیقت وظیفه اصلی مجلس شورای اسلامی است اما امروز شاهد تعدد مراکز قانونگذاری در کشور هستیم و حتی برخی از شوراهای عالی نیز قانون تصویب میکنند.
امر قانونگذاری باید منحصر به مجلس شورای اسلامی باشد
جهانگیری تصریح کرد: امر قانونگذاری باید منحصر به مجلس شورای اسلامی باشد و اساساً برگزاری علنی جلسات مجلس نیز به دلیل وظیفه خطیر قانونگذاری نمایندگان برای مردم و جامعه است. زیرا وقتی حقوق مردم مطرح است باید فرآیند قانونگذاری شفاف و علنی باشد چرا که نمیتوان پشت درهای بسته قانون تصویب و برای مردم تصمیمگیری کرد. وی با بیان اینکه مقام معظم رهبری در ابلاغ سیاستهای کلی نظام قانونگذاری، سه قوه را به زمانبندی اقدامات و ارائه گزارش پیشرفتها موظف کردهاند، افزود: باید ساز و کار دقیقی برای اجرای سیاستهای کلی نظام قانونگذاری تدوین و با اتکا به این سیاستها، بخشی از ضعفهای نظام اداری و قانونگذاری کشور را اصلاح کنیم. معاون اول رئیس جمهوری ادامه داد: یکی از وظایف دولت در چارچوب سیاستهای کلی نظام قانونگذاری این است که ساز و کاری دقیق مطابق با اصول قانوننویسی را در تدوین و یا اصلاح لوایح در دستور کار خود داشته باشد تا لوایح از استحکام قابل قبولی برخوردار باشند. جهانگیری یادآور شد: دولت از نظرات و دیدگاههای همه صاحبنظران و حقوقدانان کشور برای اجرای سیاستهای کلی نظام قانونگذاری استقبال میکند و آمادگی دارد در اجرای این سیاستها از پیشنهادات صاحبنظران استفاده کند.
در این جلسه که وزیر دادگستری، معاون حقوقی رئیس جمهوری، رئیس سازمان امور اداری و استخدامی، معاون رئیس جمهور در امور مجلس و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری نیز حضور داشتند، دبیر هیأت دولت گزارشی از دریافت نظرات دستگاههای اجرایی و معاونت حقوقی رئیس جمهور پیرامون نحوه اجرای سیاستهای کلی نظام قانونگذاری ارائه کرد.
در این نشست همچنین پس از بحث و تبادل نظر درخصوص راهکارهای اجرای سیاستهای کلی نظام قانونگذاری، مقرر شد جلساتی با محوریت معاون حقوقی رئیس جمهوری و با عضویت وزیر دادگستری، معاون رئیس جمهور در امور مجلس، رئیس سازمان امور اداری و استخدامی و دبیر هیأت دولت تشکیل و ظرف دو ماه پس از بررسی نظرات دستگاههای اجرایی و احصای راهکارهای اجرای سیاستهای کلی نظام قانونگذاری، نتایج این جلسات را به دولت ارائه دهند.
دانشگاهها میتوانند کانونی برای حل مشکلات صنعت کشور باشند
جهانگیری همچنین صبح دیروز در جلسه هیأت امنای دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به گزارشهای ارائه شده توسط رئیس این دانشگاه مبنی بر جایگاه نخست کشوری و هفدهم جهانی دانشگاه صنعتی شریف در بخش ارتباط با صنعت، اظهار داشت: جایگاه هفدهم دانشگاه صنعتی شریف در ارتباط با صنعت جایگاهی بسیار مهم است البته این دانشگاه از ظرفیتهای بسیار بیشتری برای افزایش ارتباط با بخش صنعت برخوردار است.
معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به شرایط خاص و خطیر پیش روی کشور، افزود: امروز از یکسو با بیماری کرونا و از سوی دیگر با مشکلات اقتصادی، تحریمهای ظالمانه و فشارهای متعدد روبهرو هستیم و دانشگاهها میتوانند نقش تعیینکنندهای در این شرایط ایفا کرده و در عبور از تنگناها و چالشهای موجود به مردم و مسئولین کمک کنند.
وی با اشاره به جلسات متعدد دولت با تعدادی از دانشگاههای اصلی کشور از جمله دانشگاه صنعتی شریف طی سالهای اخیر، خاطرنشان کرد: در نتیجه ارتباط دولت با دانشگاهها، خوشههایی تشکیل شد و این خوشهها بر موضوعات و مسائل اصلی کشور تمرکز کردند و پیشنهاداتی را نیز در حوزههای مختلف نظیر اقتصاد کلان و افزایش سرمایههای اجتماعی به دولت ارائه دادند.
وی تصریح کرد: انتظار ما این است که گفتوگوهای دانشگاهها هم با دولت، هم با جامعه و هم با صنعت و اقتصاد استمرار داشته باشد و ظرفیتهای علمی دانشگاهها در خدمت کشور قرار گیرد.
جهانگیری در ادامه با اشاره به اینکه امروز به دلیل شرایط کرونایی بخش زیادی از آموزش مدارس و دانشگاهها از طریق مجازی انجام میشود، گفت: البته ارتباط حضوری دانشجو با استاد بسیار تعیینکننده است و هرچه میزان این ارتباط حضوری کمتر شود ممکن است با تبعات منفی علمی همراه باشد. لازم است دانشگاه صنعتی شریف در این حوزه نیز چارهاندیشی کرده و راهکاری ارائه دهد. معاون اول رئیس جمهور با اشاره به شرایط سخت مالی و بودجهای دولت، گفت: تنوع بخشی به منابع مالی دانشگاهها و بهطور خاص دانشگاه صنعتی شریف از اهمیت ویژهای برخوردار است که خوشبختانه اتفاقات خوبی در دانشگاه صنعتی شریف در این حوزه رخ داده است.
تغییرات مثبت در راستای افزایش حقوق اساتید
جهانگیری همچنین با تأکید بر ضرورت توجه به نیازها و دغدغههای اساتید دانشگاهها، گفت: دولت برای سالجاری تغییرات نسبتاً خوبی در افزایش حقوق اساتید ایجاد کرد که نسبتاً اصلاح مناسبی بود اما متأسفانه به دلیل شرایط سخت اقتصادی و افزایش تورم، اساتید همچنان با دغدغههای مالی روبهرو هستند.
وی در ادامه به شرکتهای دانش بنیان نیز اشاره و خاطر نشان کرد: بررسیها نشان میدهد مجموعهای از شرکتهای دانشبنیان که پشتوانه آنها اساتید و دانشجویان دانشگاهها نظیر دانشگاه صنعتی شریف بودهاند، توانستهاند بیش از سایرین نقش ایفا کنند.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: روزهای گذشته با حضور رئیس جمهوری از 4 طرح مهم در حوزه علم و فناوری بهرهبرداری شد که یکی از این طرحها تولید واکسن توسط تعدادی از جوانان فارغالتحصیل دانشگاههای کشور بود که بزودی شاهد استفاده از این واکسنها در داخل و صادرات آن به خارج خواهیم بود. وی با اشاره به یکی از دغدغههای موجود مبنی بر افزایش مالیات برنامههای پژوهشی اساتید و دانشگاهها، خاطر نشان کرد: این موضوع هنوز در کمیسیون دولت در دست بررسی است که از آنها خواستهایم نسبت به افزایش مالیات تجدیدنظر شود و قطعاً میزان مالیات از آنچه تاکنون بوده بیشتر نخواهد شد تا برنامههای پژوهشی و علمی بدون دغدغه دنبال شود.
معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری نیز در این جلسه گزارشی از فعالیت شرکتهای دانشبنیان زیرمجموعه دانشگاه صنعتی شریف ارائه کرد و گفت: در حال حاضر بیش از 500 شرکت دانش بنیان زیرمجموعه این دانشگاه فعالیت دارند. سورنا ستاری همچنین بر ضرورت توجه ویژه به دانشگاههای برتر تأکید کرد و افزود: باید دانشگاههای اصلی و برتر کشور در بودجه بهصورت خاص دیده شوند و بیش از سایرین مورد توجه قرار گیرند.
علی لاریجانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در این جلسه بر ضرورت توجه هر چه بیشتر به نیروی انسانی دانشگاهها و اساتید تأکید کرد و خواستار ارائه برنامههای پژوهشی و تحقیقاتی از سوی دستگاههای اجرایی به اساتید دانشگاهها شد. گفتنی است معاون اول رئیس جمهوری پیش از حضور در این جلسه، دانشکده مهندسی مکانیک و ساختمان کلاسهای آموزشی دانشگاه صنعتی شریف را افتتاح کرد.

سیاست داخلی را به سیاسیون بسپاریم و سیاست خارجی را به دیپلماتها
طرح ایران برای حل بحران قرهباغ
گروه سیاسی/ سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان از آماده شدن طرح ایران برای حل بحران قره باغ خبر داد و ابراز امیدواری کرد این طرح در مشورت با دو طرف درگیر و همچنین دولتهای منطقه و همسایگان پیگیری شود. بر اساس اعلام او حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان، خروج نیروها از شهرهای اشغال شده، توقف درگیریهای نظامی و آغاز گفتوگوهای سیاسی بین دو طرف ارکان اساسی طرح ایران برای توقف جنگ میان دو همسایه شمالیاش را تشکیل میدهد. سعید خطیب زاده با بیان اینکه ایران از کنشگران معدودی است که با همه طرفهای این بحران روابط خوبی دارد و به همین دلیل برای خود رسالت ویژهای برای کمک به حل بحران قائل است، گفت: در همین چارچوب به صورت مستمر با پایتختهای دو کشور ارمنستان و آذربایجان در تماس مستمر هستیم و امیدواریم در چارچوب طرحی که به آن اشاره کردم بتوانیم هر چه زودتر به این جنگ پایان بدهیم و شاهد آغاز گفتوگوهای سیاسی بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان باشیم.
به گزارش ایرنا، سعید خطیب زاده در نشست خبری دیروز همچنین در پاسخ به سؤالی درباره اصابت برخی موشکها به مناطق غیر نظامی و افراد غیر نظامی ایران در جریان درگیریهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان با بیان اینکه ایران تعرض به مرزها و خاکش را به هیچ وجه تحمل نخواهد کرد و این جزو خطوط قرمز ایران است که مرزهای ایران حتی مورد تعرض ناآگاهانه و غیرعمدی قرار نگیرند، گفت: همچنین تعرض به غیرنظامیان و مکانهای غیر نظامی برای ما قابل قبول نیست و ما شفاف و بدون لحظهای مکث اعلام کردیم که هر دو طرف باید در جریان این درگیریها این اصل را رعایت کنند.
سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در واکنش به ادعای برخی رسانهها مبنی بر انتقال تسلیحات نظامی از مسیر ایران به ارمنستان، تأکید کرد: ما گزارشهایی را که در رسانههای ترکیه در این زمینه پخش شده است دیده ایم، قویاً آن را رد میکنیم و چنین مسائلی صحت ندارد. او در عین حال یادآور شد: ایران در مسیر گذر ارمنستان قرار دارد و ما متعهد هستیم که این مسیر برای عبور اقلام غیرنظامی به مقصد ارمنستان حفظ شود و این تعهد هیچ تعارضی با نگاه ما مبنی بر اینکه اجازه نمیدهیم از این مسیر برای عبور اقلام نظامی استفاده شود ندارد و ما اجازه نمیدهیم که از این مسیر سوء استفادهای شود.
خطیبزاده سپس درباره اظهارات اخیر وزیر امور خارجه با یکی از روزنامههای سراسری مبنی بر اینکه برخی بر اساس سیاست داخلی و جناحی و حزبی بر سر پیشبرد اهداف وزارت خارجه بعضاً موانعی را ایجاد میکنند، گفت: ما تأکید بر این داریم که سیاست خارجی کشور نباید گروگان سیاست داخلی شود و هر وقتی چنین اتفاقی بیفتد منافع کشور به درستی تأمین نمیشود. وی ادامه داد: وزارت خارجه نیمی از حاکمیت است که در حوزههای خارجی فعالیت میکند. ما میگوییم سیاست داخلی را به سیاسیون بسپاریم و سیاست خارجی را به دیپلماتهای کارکشته جمهوری اسلامی ایران که به دنبال منافع مردم و کشور هستند و همواره سعی داشتهاند که نمایندگان شایستهای برای ایران سربلند در عرصههای بینالمللی باشند و در همین راستا باز هم تأکید میکنیم که سیاست خارجی را نباید گروگان سیاست داخلی کنیم.
سخنگوی وزارت خارجه همچنین در پاسخ به سؤال دیگری در مورد اظهارات وزیر جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران مبنی بر اینکه ما به دنبال این هستیم که با کشورهایی که به تازگی با این رژیم صلح کردهاند جبهه واحدی علیه ایران شکل دهیم، گفت: صهیونیستها بهتر است که نگران مرزهای خودشان باشند. هر کسی که به جنوب لبنان رفته و آن منطقه را دیده باشد، میداند که من از چه سخن میگویم. او با تأکید بر اینکه رژیم صهیونیستی با بحران اقتصادی، سیاسی، هویتی و اجتماعی دامنه داری روبهرو شده و در حال غرق شدن است، تصریح کرد: این اظهار نظرها ارزش پاسخ دادن ندارد و ما معتقدیم که هر کس در منطقه ما خود را به این خانه سست بیاویزد فقط خودش دچار مشکل میشود.
خطیبزاده همچنین در پاسخ به سؤالی در ارتباط با سند راهبردی 25 ساله بین ایران و چین با یادآوری اینکه تدوین این سند از سال 94 در دستور کار دو کشور است و این سند بارها بین ایران و چین رد و بدل شده، تأکید کرد: ما اینگونه سندها و قراردادها را منعقد نمیکنیم که اقتصاد کشورمان را به کشور دیگری وابسته کنیم و تابآوری اقتصادیمان را پایین بیاوریم. ایران کشوری است که دارای پتانسیلهای بالایی است و تصمیم سازان در کشور از این پتانسیلها و ظرفیتها آگاه هستند. من نوید خوبی را به مردم میدهم. بر حسب مسئولیتم در جاهای مختلف حضور پیدا میکنم. انشاءالله اتفاقات بزرگ و میمونی برای کشور رخ میدهد. گرچه عدهای میخواهند این اتفاقات را کسی نبیند و نشنود.
خطیبزاده با اشاره به فشار تحریمها بر زندگی مردم و کاهش ارزش پول ملی افزود: اینها چیز پنهانی نیست. ما نواقص خود را میبینیم و شرمنده مردم ایران هستیم؛ ولی قول میدهیم که با تمام قوا در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتصاد درونزا حرکت کنیم. البته ما نمیتوانیم خیلی از اتفاقها و کارهایی را که انجام شده است مطرح کنیم ولی این اطمینان را میدهم که تمام توان خود را در این حوزه به کار بستهایم. سخنگوی وزارت خارجه همچنین در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات اخیر وزیر خارجه آلمان مبنی بر اینکه محدودیت تسلیحاتی اتحادیه اروپا علیه ایران تا سال ۲۰۲۳ ادامه خواهد داشت، اظهار کرد: اینکه اتحادیه اروپا چه تصمیمی برای موضوع محدودیتهای تسلیحاتی بگیرند به خودشان مربوط است. آلمان و کشورهای اروپایی میدانند در چارچوب ۲۲۳۱ تعهد قطعی دارند که مانع انتفاع ایران از رفع محدودیتهای تسلیحاتی نشوند و هر اقدامی در غیر این مسیر انجام دهند، اقدامی برخلاف تعهدات خود در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ است و طبیعتاً کسی نمیتواند مانع استفاده ایران از حق خود شود.
تذکر ایران به ریاض
سخنگوی وزارت امور خارجه در ادامه این نشست در مورد ادعاهای مقامات سعودی مبنی بر اینکه ایران به تعهدات برجامی خود عمل نکرده است، خاطرنشان کرد: عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس آخرین کشورهایی هستند که حق دارند در خصوص توافق هستهای ایران صحبت کنند. او در ادامه افزود: عربستان در چارچوب انپیتی موظف است به تعهداتش پایبند باشد. به ریاض تذکر میدهیم که به تعهدات بینالمللیاش توجه داشته و پایبند باشد و اجازه بدهد مسیر بینالمللی و حقوقی در خصوص فعالیتهای بعضاً پنهانی و غیرآشکارش با دقت پیگیری شود، ما این موضوع را به مجامع و نهادهای بینالمللی نیز گفتهایم، آنها نیز در مسیر درست قرار دارند تا عربستان را به تعهدات خود پاسخگو کنند.
او در پاسخ به سؤالی مبنی بر برنامه امارات به همراه اسرائیل برای پروژه ساخت لولههای نفتی در خلیج فارس، گفت: هر کشوری در همسایگیمان هر چقدر هم خطا کند سعی میکنیم که بر اساس سیاست حسن همسایگی آن کشور به مسیر درست بازگردد. امارات متحده عربی سالهاست که در برخی از حوزهها در مسیر غلطی گام برمیدارد.
خطیبزاده با رد اظهارات تکراری مقامات اماراتی در ارتباط با جزایر سهگانه ایران هم گفت: ایران از کسی اجازه نمیگیرد که در مرزهای سرزمینی خود چه اقداماتی را انجام دهد. این جزایر سهگانه به صورت قطعی و بدون شک متعلق به ایران هستند و اینگونه (اظهارنظر مقامات اماراتی) حقی برای کشوری در مورد این جزایر ایجاد نمیکند.
خطیبزاده همچنین در مورد طرح روسیه برای انجام گفتوگوهای منطقهای در خلیج فارس و نگاه ایران به این طرح گفت: طرح روسیه طرح جدیدی نیست و این طرح در سالهای قبل نیز به نوعی دیگر مطرح شده است و اکنون با سازماندهی و نگاه جدیدی که بار دیگر از سوی مقامات روسیه مطرح شده، طرح روسیه یکی از نزدیکترین طرحها به طرح ایران برای انجام گفتوگو و ایجاد ثبات در منطقه (طرح صلح هرمز) است. من از جزئیات آن مطلع هستم. ما با هر طرحی که فراگیر، جامع و تأمین کننده منافع کشورها در منطقه باشد همراهی میکنیم و معتقدیم که طرح ایران (طرح صلح هرمز) جامعترین طرح و بومیترین طرحی است که ارائه شده است.
به گزارش ایرنا، سعید خطیب زاده در نشست خبری دیروز همچنین در پاسخ به سؤالی درباره اصابت برخی موشکها به مناطق غیر نظامی و افراد غیر نظامی ایران در جریان درگیریهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان با بیان اینکه ایران تعرض به مرزها و خاکش را به هیچ وجه تحمل نخواهد کرد و این جزو خطوط قرمز ایران است که مرزهای ایران حتی مورد تعرض ناآگاهانه و غیرعمدی قرار نگیرند، گفت: همچنین تعرض به غیرنظامیان و مکانهای غیر نظامی برای ما قابل قبول نیست و ما شفاف و بدون لحظهای مکث اعلام کردیم که هر دو طرف باید در جریان این درگیریها این اصل را رعایت کنند.
سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در واکنش به ادعای برخی رسانهها مبنی بر انتقال تسلیحات نظامی از مسیر ایران به ارمنستان، تأکید کرد: ما گزارشهایی را که در رسانههای ترکیه در این زمینه پخش شده است دیده ایم، قویاً آن را رد میکنیم و چنین مسائلی صحت ندارد. او در عین حال یادآور شد: ایران در مسیر گذر ارمنستان قرار دارد و ما متعهد هستیم که این مسیر برای عبور اقلام غیرنظامی به مقصد ارمنستان حفظ شود و این تعهد هیچ تعارضی با نگاه ما مبنی بر اینکه اجازه نمیدهیم از این مسیر برای عبور اقلام نظامی استفاده شود ندارد و ما اجازه نمیدهیم که از این مسیر سوء استفادهای شود.
خطیبزاده سپس درباره اظهارات اخیر وزیر امور خارجه با یکی از روزنامههای سراسری مبنی بر اینکه برخی بر اساس سیاست داخلی و جناحی و حزبی بر سر پیشبرد اهداف وزارت خارجه بعضاً موانعی را ایجاد میکنند، گفت: ما تأکید بر این داریم که سیاست خارجی کشور نباید گروگان سیاست داخلی شود و هر وقتی چنین اتفاقی بیفتد منافع کشور به درستی تأمین نمیشود. وی ادامه داد: وزارت خارجه نیمی از حاکمیت است که در حوزههای خارجی فعالیت میکند. ما میگوییم سیاست داخلی را به سیاسیون بسپاریم و سیاست خارجی را به دیپلماتهای کارکشته جمهوری اسلامی ایران که به دنبال منافع مردم و کشور هستند و همواره سعی داشتهاند که نمایندگان شایستهای برای ایران سربلند در عرصههای بینالمللی باشند و در همین راستا باز هم تأکید میکنیم که سیاست خارجی را نباید گروگان سیاست داخلی کنیم.
سخنگوی وزارت خارجه همچنین در پاسخ به سؤال دیگری در مورد اظهارات وزیر جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران مبنی بر اینکه ما به دنبال این هستیم که با کشورهایی که به تازگی با این رژیم صلح کردهاند جبهه واحدی علیه ایران شکل دهیم، گفت: صهیونیستها بهتر است که نگران مرزهای خودشان باشند. هر کسی که به جنوب لبنان رفته و آن منطقه را دیده باشد، میداند که من از چه سخن میگویم. او با تأکید بر اینکه رژیم صهیونیستی با بحران اقتصادی، سیاسی، هویتی و اجتماعی دامنه داری روبهرو شده و در حال غرق شدن است، تصریح کرد: این اظهار نظرها ارزش پاسخ دادن ندارد و ما معتقدیم که هر کس در منطقه ما خود را به این خانه سست بیاویزد فقط خودش دچار مشکل میشود.
خطیبزاده همچنین در پاسخ به سؤالی در ارتباط با سند راهبردی 25 ساله بین ایران و چین با یادآوری اینکه تدوین این سند از سال 94 در دستور کار دو کشور است و این سند بارها بین ایران و چین رد و بدل شده، تأکید کرد: ما اینگونه سندها و قراردادها را منعقد نمیکنیم که اقتصاد کشورمان را به کشور دیگری وابسته کنیم و تابآوری اقتصادیمان را پایین بیاوریم. ایران کشوری است که دارای پتانسیلهای بالایی است و تصمیم سازان در کشور از این پتانسیلها و ظرفیتها آگاه هستند. من نوید خوبی را به مردم میدهم. بر حسب مسئولیتم در جاهای مختلف حضور پیدا میکنم. انشاءالله اتفاقات بزرگ و میمونی برای کشور رخ میدهد. گرچه عدهای میخواهند این اتفاقات را کسی نبیند و نشنود.
خطیبزاده با اشاره به فشار تحریمها بر زندگی مردم و کاهش ارزش پول ملی افزود: اینها چیز پنهانی نیست. ما نواقص خود را میبینیم و شرمنده مردم ایران هستیم؛ ولی قول میدهیم که با تمام قوا در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتصاد درونزا حرکت کنیم. البته ما نمیتوانیم خیلی از اتفاقها و کارهایی را که انجام شده است مطرح کنیم ولی این اطمینان را میدهم که تمام توان خود را در این حوزه به کار بستهایم. سخنگوی وزارت خارجه همچنین در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات اخیر وزیر خارجه آلمان مبنی بر اینکه محدودیت تسلیحاتی اتحادیه اروپا علیه ایران تا سال ۲۰۲۳ ادامه خواهد داشت، اظهار کرد: اینکه اتحادیه اروپا چه تصمیمی برای موضوع محدودیتهای تسلیحاتی بگیرند به خودشان مربوط است. آلمان و کشورهای اروپایی میدانند در چارچوب ۲۲۳۱ تعهد قطعی دارند که مانع انتفاع ایران از رفع محدودیتهای تسلیحاتی نشوند و هر اقدامی در غیر این مسیر انجام دهند، اقدامی برخلاف تعهدات خود در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ است و طبیعتاً کسی نمیتواند مانع استفاده ایران از حق خود شود.
تذکر ایران به ریاض
سخنگوی وزارت امور خارجه در ادامه این نشست در مورد ادعاهای مقامات سعودی مبنی بر اینکه ایران به تعهدات برجامی خود عمل نکرده است، خاطرنشان کرد: عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس آخرین کشورهایی هستند که حق دارند در خصوص توافق هستهای ایران صحبت کنند. او در ادامه افزود: عربستان در چارچوب انپیتی موظف است به تعهداتش پایبند باشد. به ریاض تذکر میدهیم که به تعهدات بینالمللیاش توجه داشته و پایبند باشد و اجازه بدهد مسیر بینالمللی و حقوقی در خصوص فعالیتهای بعضاً پنهانی و غیرآشکارش با دقت پیگیری شود، ما این موضوع را به مجامع و نهادهای بینالمللی نیز گفتهایم، آنها نیز در مسیر درست قرار دارند تا عربستان را به تعهدات خود پاسخگو کنند.
او در پاسخ به سؤالی مبنی بر برنامه امارات به همراه اسرائیل برای پروژه ساخت لولههای نفتی در خلیج فارس، گفت: هر کشوری در همسایگیمان هر چقدر هم خطا کند سعی میکنیم که بر اساس سیاست حسن همسایگی آن کشور به مسیر درست بازگردد. امارات متحده عربی سالهاست که در برخی از حوزهها در مسیر غلطی گام برمیدارد.
خطیبزاده با رد اظهارات تکراری مقامات اماراتی در ارتباط با جزایر سهگانه ایران هم گفت: ایران از کسی اجازه نمیگیرد که در مرزهای سرزمینی خود چه اقداماتی را انجام دهد. این جزایر سهگانه به صورت قطعی و بدون شک متعلق به ایران هستند و اینگونه (اظهارنظر مقامات اماراتی) حقی برای کشوری در مورد این جزایر ایجاد نمیکند.
خطیبزاده همچنین در مورد طرح روسیه برای انجام گفتوگوهای منطقهای در خلیج فارس و نگاه ایران به این طرح گفت: طرح روسیه طرح جدیدی نیست و این طرح در سالهای قبل نیز به نوعی دیگر مطرح شده است و اکنون با سازماندهی و نگاه جدیدی که بار دیگر از سوی مقامات روسیه مطرح شده، طرح روسیه یکی از نزدیکترین طرحها به طرح ایران برای انجام گفتوگو و ایجاد ثبات در منطقه (طرح صلح هرمز) است. من از جزئیات آن مطلع هستم. ما با هر طرحی که فراگیر، جامع و تأمین کننده منافع کشورها در منطقه باشد همراهی میکنیم و معتقدیم که طرح ایران (طرح صلح هرمز) جامعترین طرح و بومیترین طرحی است که ارائه شده است.

235 این یک عدد نیست آمار مرگ آدمهاست
سرانجام پس از هشدارهای پیدرپی مسئولان وزارت بهداشت و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا پیشبینیها درست از آب درآمد و رکورد آمار قربانیان کرونا در چهاردهمین روز از پاییز سخت کرونایی با فوت 235 نفر دیگر برای دومین بار در 8 ماه گذشته شکسته شد به طوری که شمار جانباختگان به مرز رکورد 7 مرداد ماه نزدیک شد. علاوه بر این با ابتلای 3 هزار و 902 بیمار دیگر جدیدترین و بیسابقهترین رکورد آمار مبتلایان به ویروس کرونا در ایران به ثبت رسید. بررسیها درباره رکوردهای مرگومیر کرونایی در کشور نشان میدهد که از ابتدای اعلام رسمی شیوع بیماری کرونا در ایران از اول اسفند تاکنون، مهرماه بدترین ماه از لحاظ جان باختن بیماران مبتلا به کووید19 بوده است. ماهی که سه بار رکورد مرگومیر ناشی از کرونا در آن شکست. تنها در 14 روز اول این ماه آمارهای 207، 211 و 235 مورد مرگ و میر در یک شبانه روز کشور ثبت شده است البته در دومین روز هفته جاری شمار جانباختگان 211مورد گزارش شد و حالا در کمتر از دو هفته از پاییز سخت کرونایی آمار قربانیان با فوت 235 بیمار دیگر مبتلا به کرونا باز هم رکورد زد.شدت گرفتن روند صعودی قربانی گرفتن ویروس کرونا در کشور نگرانیهای اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران و معاونان وزارت بهداشت را هم در پی داشته است. با این حال و با وجود هشدارهای مکرر در هفتههای اخیر و محدود کردن برخی فعالیتها و اعمال تعطیلی یک هفتهای برای کاهش ابتلا و همچنین مرگ و میر ناشی از کرونا این ویروس همچنان میتازد و فوتیها بر اثر کرونا در 27 استان قرمز بویژه تهران روند افزایشی در پیش گرفته است.
از طرفی مرگ و میر بر اثرکرونا برای نخستین بار در هفتم مرداد ماه با جان باختن 239 بیمار رکورد زد اما حدود دو ماه روند نوسانی نزولی- صعودی در پیش گرفت تا آنکه چهارم مهرماه تعداد قربانیان مبتلا به کرونا در یک شبانهروز به 207 مورد رسید و رکورد جدیدی را ثبت کرد. هشت روز بعد یعنی 13 مهر سخنگوی وزارت بهداشت از درگذشت 211 مبتلا به کرونا در کشور خبر داد و به این ترتیب سومین رکورد مرگ و میر کرونایی در روز 14 مهر ماه ثبت شد.
از سوی دیگر آمارهای رسمی و اعلامی وزارت بهداشت نشان میدهد، این ویروس در هشتمین ماه شیوع آن در کشور، به طور کلی 475 هزار و 674نفر را مبتلا کرده و ۲۷ هزار و ۱۹۲ نفر را به کام مرگ برده است. بنابر آنچه که وزارت بهداشت اعلام کرده، در بازه زمانی 24 ساعته منتهی به ظهر روز گذشته (دوشنبه 14 مهر ماه) سه هزار و 902 بیمار جدید به جمع مبتلایان به بیماری کووید19 در کشور افزوده شده و میان این تعداد مبتلای شناسایی شده یک هزار و 953 نفر از آنها در بیمارستانها و مراکز درمانی بستری شدند. همین دو رقم نشان میدهد در 24 ساعت گذشته بیش از 50 درصد مبتلایان جدید، در بیمارستانها بستری شدند. رقمی که وضعیت نگرانکننده و روند بستری بیماران کرونایی را در روزهای اخیر نشان میدهد. از سوی دیگر بر اساس گزارشهای وزارت بهداشت هماکنون ۴۱۶۷ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
موضوع قابل توجه دیگر آن است که هماکنون 27 استان در وضعیت قرمز قرار دارند و تنها 4 استان هرمزگان، فارس، گلستان و کردستان در مرز هشدارند. با وجود آنکه تهران نیز در جمع استانهای با وضعیت قرمز قرار دارد اما اعضای ستاد مقابله با کرونا در تهران میگویند، تهران در حالت فوق حاد و بحرانی قرار دارد و روند موارد فوتیها در این استان از میانگین کشوری بالاتر است. علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با بیماری کرونا در تهران هم از وضعیت کاملاً بحرانی تهران ابراز نگرانی میکند و معتقد است، تعطیلی یک هفتهای از لحاظ اپیدمیولوژیک تأثیری در روند کاهش شیوع بیماری ندارد. به گفته زالی، تعداد مرگ و میر، ابتلا و بستری بشدت افزایش یافته و در کمتر از ۱۰ روز عدد میزان فوتی، ابتلا و بستری در تهران با آمار سه تا چهار هفتهای در پیک دوم برابری میکند.
فرمانده مقابله با بیماری کرونا در تهران با بیان اینکه در تهران میزان استفاده از ماسک حدود ۵۵ درصد است، تأکید میکند: در برخی مناطق پرتراکم استان و مراکزی از جمله مترو امکان رعایت فاصلهگذاری اجتماعی وجود ندارد. به همین دلیل معتقدیم باید محدودیتهای جدیتر با زمانی طولانیتر اعمال شود.
دورکاری نیز همچنان از جمله موارد پیشنهادی ستاد مقابله با کرونا در تهران است، چرا که به اعتقاد اعضای ستاد تهران با دورکاری، سفر، فشار حمل و نقل عمومی، میزان ابتلا در ادارات و به طور کلی میزان چرخش ویروس کاهش مییابد.
آمادهباش وزارت بهداشت برای برپایی بیمارستانهای موقت صحرایی
در همین حال نگرانی شدید اعضای ستاد مقابله با کرونا در تهران نسبت به سفرهای منتهی به آخر همین هفته است. معاون این ستاد در گفتوگو با «ایران» میگوید: در حال حاضر با توجه به پیشبینیهایی که برای پاییز کردهایم کمبود شدید تخت بستری و آیسییو نداریم ولی اگر با همین شیب پیش برویم بزودی دچار بحران جدی خواهیم شد.دکتر علی ماهر در ادامه از تمهیدات فراظرفیتی تختهای بستری در تهران خبر میدهد و میافزاید: اگر شرایط با همین منوال پیش برود و مردم پایان هفته مسافرت بروند نه تنها مجبور خواهیم شد بخشهای بیماران غیر کرونایی را به کووید اختصاص دهیم همچنین تختهای جدید در قالب بیمارستانهای موقت صحرایی برپا میکنیم. به هر حال ظرفیت جدید برای بیماران بدحال و تختهای آیسییو نداریم و ظرفیت بیمارستانها برای تختهای بستری تقریباً تکمیل شدهاند.
به گفته او، افزایش موارد فوتی سه دلیل بیشتر ندارد. بازگشاییها، سفرهای غیرضرور در نیمه دوم شهریور ماه و برگزاری مراسم مذهبی در ایام محرم بدون رعایت پروتکل ها.. همه اینها در کنار کاهش توجه مردم به عواملی مثل زدن ماسک، کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی، شست و شوی دستها و فاصلهگذاری فیزیکی دست به دست هم دادند این اتفاق قابل پیشبینی به واقعیت بپیوندد.معاون فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران همچنین با اشاره به اینکه آمار ابتلا و فوتیها در تهران با شیب بسیار تندتری نسبت به کل کشور در حال افزایش است، میگوید: تنها راه برای کنترل این بحران آنطور که به ستاد ملی مقابله با کرونا هم پیشنهاد دادهایم تمدید تعطیلی یک هفته برخی فعالیتها و محدود کردن سفرها است. کنترل سفرها برای ما خیلی مهم است که بسیار تأثیرگذار است. امیدواریم ستاد ملی مقابله با کرونا این پیشنهاد را بپذیرد، البته کنترلها نیازمند زیرساخت نیروی انتظامی است که باید ببینیم امکانات دارند یا خیر.
او در ادامه تأکید میکند در همه جای دنیا آخرین کسی که میتواند به این بحران کمک کند مردم هستند. مردم باید پوشش حفاظتی را به حداکثر برسانند چرا که بقیه اقدامات دولت مسکن موقت است و نمیتواند زنجیره انتقال را قطع کند. برای از بین رفتن ویروس نیاز به حفاظت شخصی و عمومی و حذف انتقال داریم و این به رفتار مردم بستگی دارد.
چرا سفر رفتن باعث انتشار بیماری میشود
دکتر حمید سوری اپیدمیولوژیست و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز از منظر اپیدمیولوژی درباره افزایش فوتیها و مبتلایان کرونا به «ایران» میگوید: رخداد و گسترش اپیدمیها تابع ارتباط بین مواجه و پیامد است. ماهیت مواجه در مورد کووید19 بر پایه تماسها است چون به شکل ریز قطرات تنفسی است. طبیعتاً میزان و اندازه مواجهه افراد با هم در یک جامعه است که میتواند باعث افزایش پیامد شود چون این اپیدمی ناقل مشخصی مثل حشره یا بندپا یا حیوانات ندارد و حتی هوا برد بودن آن نیز به اثبات نرسیده است. بنابراین آنچه در این اپیدمی نقش دارد ماهیت مواجهه را باید خوب درک کنیم و اقدامات مداخلهای متناسب را برای کنترل مواجهه انجام دهیم تا بتوانیم پیامد را کنترل کنیم. دکتر سوری معتقد است، مستندات علمی و شواهد کافی برای تصمیمگیران و سیاستگذاران برای تدوین دستورالعملها و اجرا و فرآیند نظارت بر اجرا وجود ندارد. چرا که هیچگونه تحلیل و مطالعهای روی برخی تصمیمات انجام نشده تا هزینه اثربخشیشان مشخص شود. سیاستگذاران در اوضاع سخت اقتصادی و متناسب با مقدورات و محدودیتها تصمیم نهایی را میگیرند و بسیاری از سؤالاتشان بیپاسخ میماند در حالی که باید از ظرفیت مراکز علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی به شکل مأموریت محور و هدفمند برای پاسخ دادن به سؤالات اصلی سیاستگذاران استفاده شود.
دکتر سوری در پاسخ به این سؤال که شما این استدلال مردم را مبنی بر اینکه سفر رفتن همراه با هیچگونه تجمعی نیست و افراد در ویلاهای شخصی شان ساکن میشوند چگونه توجیه میکنید؟ به «ایران» میگوید: سفرها الزاماً به مفهوم تجمع باعث شعلهورتر شدن اپیدمیها یا تغییر الگوی اپیدمی نمیشود بلکه وقتی که سفرها صورت میگیرند الگوی اپیدمیولوژیکی بیماریها در مکانهای مختلف بعد از مدتی ساختار تعریف شده و منحصر به فردی پیدا میکند و شاید به چشم هم نیاید ولی در ماهیت قضیه اینگونه است.
او میافزاید: با سفر رفتن الگوهای سازگاری شده بیماری بههم میریزد چون جامعه و بدن افراد به الگوی اپیدمیولوژیکی بیماری در آن شهر و منطقه عادت کرده است. وقتی سفر میکنیم هم در انتقال و انتشار بیماری به شهر مقصد و مبدأ مقصر هستیم، اینکه الگوی اپیدمیولوژیکی اپیدمی را تغییر میدهیم. ما به اینها میگوییم بیماری حالت بیگانه پیدا میکند. یعنی الگوی بیماری در آن جامعه تازه است و مردم آن منطقه سازگاری ایمنی با این بیماری پیدا نکردهاند. بیماری بیگانه بسیار شدیدتر و نگران کنندهتر است. به دنبال سفر و جابهجایی بیماری حالت سازگاریاش را از دست میدهد، برای همین هم سفر باعث به هم خوردن الگوی اپیدمیولوژیکی اپیدمی میشود.
از طرفی مرگ و میر بر اثرکرونا برای نخستین بار در هفتم مرداد ماه با جان باختن 239 بیمار رکورد زد اما حدود دو ماه روند نوسانی نزولی- صعودی در پیش گرفت تا آنکه چهارم مهرماه تعداد قربانیان مبتلا به کرونا در یک شبانهروز به 207 مورد رسید و رکورد جدیدی را ثبت کرد. هشت روز بعد یعنی 13 مهر سخنگوی وزارت بهداشت از درگذشت 211 مبتلا به کرونا در کشور خبر داد و به این ترتیب سومین رکورد مرگ و میر کرونایی در روز 14 مهر ماه ثبت شد.
از سوی دیگر آمارهای رسمی و اعلامی وزارت بهداشت نشان میدهد، این ویروس در هشتمین ماه شیوع آن در کشور، به طور کلی 475 هزار و 674نفر را مبتلا کرده و ۲۷ هزار و ۱۹۲ نفر را به کام مرگ برده است. بنابر آنچه که وزارت بهداشت اعلام کرده، در بازه زمانی 24 ساعته منتهی به ظهر روز گذشته (دوشنبه 14 مهر ماه) سه هزار و 902 بیمار جدید به جمع مبتلایان به بیماری کووید19 در کشور افزوده شده و میان این تعداد مبتلای شناسایی شده یک هزار و 953 نفر از آنها در بیمارستانها و مراکز درمانی بستری شدند. همین دو رقم نشان میدهد در 24 ساعت گذشته بیش از 50 درصد مبتلایان جدید، در بیمارستانها بستری شدند. رقمی که وضعیت نگرانکننده و روند بستری بیماران کرونایی را در روزهای اخیر نشان میدهد. از سوی دیگر بر اساس گزارشهای وزارت بهداشت هماکنون ۴۱۶۷ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
موضوع قابل توجه دیگر آن است که هماکنون 27 استان در وضعیت قرمز قرار دارند و تنها 4 استان هرمزگان، فارس، گلستان و کردستان در مرز هشدارند. با وجود آنکه تهران نیز در جمع استانهای با وضعیت قرمز قرار دارد اما اعضای ستاد مقابله با کرونا در تهران میگویند، تهران در حالت فوق حاد و بحرانی قرار دارد و روند موارد فوتیها در این استان از میانگین کشوری بالاتر است. علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با بیماری کرونا در تهران هم از وضعیت کاملاً بحرانی تهران ابراز نگرانی میکند و معتقد است، تعطیلی یک هفتهای از لحاظ اپیدمیولوژیک تأثیری در روند کاهش شیوع بیماری ندارد. به گفته زالی، تعداد مرگ و میر، ابتلا و بستری بشدت افزایش یافته و در کمتر از ۱۰ روز عدد میزان فوتی، ابتلا و بستری در تهران با آمار سه تا چهار هفتهای در پیک دوم برابری میکند.
فرمانده مقابله با بیماری کرونا در تهران با بیان اینکه در تهران میزان استفاده از ماسک حدود ۵۵ درصد است، تأکید میکند: در برخی مناطق پرتراکم استان و مراکزی از جمله مترو امکان رعایت فاصلهگذاری اجتماعی وجود ندارد. به همین دلیل معتقدیم باید محدودیتهای جدیتر با زمانی طولانیتر اعمال شود.
دورکاری نیز همچنان از جمله موارد پیشنهادی ستاد مقابله با کرونا در تهران است، چرا که به اعتقاد اعضای ستاد تهران با دورکاری، سفر، فشار حمل و نقل عمومی، میزان ابتلا در ادارات و به طور کلی میزان چرخش ویروس کاهش مییابد.
آمادهباش وزارت بهداشت برای برپایی بیمارستانهای موقت صحرایی
در همین حال نگرانی شدید اعضای ستاد مقابله با کرونا در تهران نسبت به سفرهای منتهی به آخر همین هفته است. معاون این ستاد در گفتوگو با «ایران» میگوید: در حال حاضر با توجه به پیشبینیهایی که برای پاییز کردهایم کمبود شدید تخت بستری و آیسییو نداریم ولی اگر با همین شیب پیش برویم بزودی دچار بحران جدی خواهیم شد.دکتر علی ماهر در ادامه از تمهیدات فراظرفیتی تختهای بستری در تهران خبر میدهد و میافزاید: اگر شرایط با همین منوال پیش برود و مردم پایان هفته مسافرت بروند نه تنها مجبور خواهیم شد بخشهای بیماران غیر کرونایی را به کووید اختصاص دهیم همچنین تختهای جدید در قالب بیمارستانهای موقت صحرایی برپا میکنیم. به هر حال ظرفیت جدید برای بیماران بدحال و تختهای آیسییو نداریم و ظرفیت بیمارستانها برای تختهای بستری تقریباً تکمیل شدهاند.
به گفته او، افزایش موارد فوتی سه دلیل بیشتر ندارد. بازگشاییها، سفرهای غیرضرور در نیمه دوم شهریور ماه و برگزاری مراسم مذهبی در ایام محرم بدون رعایت پروتکل ها.. همه اینها در کنار کاهش توجه مردم به عواملی مثل زدن ماسک، کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی، شست و شوی دستها و فاصلهگذاری فیزیکی دست به دست هم دادند این اتفاق قابل پیشبینی به واقعیت بپیوندد.معاون فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران همچنین با اشاره به اینکه آمار ابتلا و فوتیها در تهران با شیب بسیار تندتری نسبت به کل کشور در حال افزایش است، میگوید: تنها راه برای کنترل این بحران آنطور که به ستاد ملی مقابله با کرونا هم پیشنهاد دادهایم تمدید تعطیلی یک هفته برخی فعالیتها و محدود کردن سفرها است. کنترل سفرها برای ما خیلی مهم است که بسیار تأثیرگذار است. امیدواریم ستاد ملی مقابله با کرونا این پیشنهاد را بپذیرد، البته کنترلها نیازمند زیرساخت نیروی انتظامی است که باید ببینیم امکانات دارند یا خیر.
او در ادامه تأکید میکند در همه جای دنیا آخرین کسی که میتواند به این بحران کمک کند مردم هستند. مردم باید پوشش حفاظتی را به حداکثر برسانند چرا که بقیه اقدامات دولت مسکن موقت است و نمیتواند زنجیره انتقال را قطع کند. برای از بین رفتن ویروس نیاز به حفاظت شخصی و عمومی و حذف انتقال داریم و این به رفتار مردم بستگی دارد.
چرا سفر رفتن باعث انتشار بیماری میشود
دکتر حمید سوری اپیدمیولوژیست و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز از منظر اپیدمیولوژی درباره افزایش فوتیها و مبتلایان کرونا به «ایران» میگوید: رخداد و گسترش اپیدمیها تابع ارتباط بین مواجه و پیامد است. ماهیت مواجه در مورد کووید19 بر پایه تماسها است چون به شکل ریز قطرات تنفسی است. طبیعتاً میزان و اندازه مواجهه افراد با هم در یک جامعه است که میتواند باعث افزایش پیامد شود چون این اپیدمی ناقل مشخصی مثل حشره یا بندپا یا حیوانات ندارد و حتی هوا برد بودن آن نیز به اثبات نرسیده است. بنابراین آنچه در این اپیدمی نقش دارد ماهیت مواجهه را باید خوب درک کنیم و اقدامات مداخلهای متناسب را برای کنترل مواجهه انجام دهیم تا بتوانیم پیامد را کنترل کنیم. دکتر سوری معتقد است، مستندات علمی و شواهد کافی برای تصمیمگیران و سیاستگذاران برای تدوین دستورالعملها و اجرا و فرآیند نظارت بر اجرا وجود ندارد. چرا که هیچگونه تحلیل و مطالعهای روی برخی تصمیمات انجام نشده تا هزینه اثربخشیشان مشخص شود. سیاستگذاران در اوضاع سخت اقتصادی و متناسب با مقدورات و محدودیتها تصمیم نهایی را میگیرند و بسیاری از سؤالاتشان بیپاسخ میماند در حالی که باید از ظرفیت مراکز علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی به شکل مأموریت محور و هدفمند برای پاسخ دادن به سؤالات اصلی سیاستگذاران استفاده شود.
دکتر سوری در پاسخ به این سؤال که شما این استدلال مردم را مبنی بر اینکه سفر رفتن همراه با هیچگونه تجمعی نیست و افراد در ویلاهای شخصی شان ساکن میشوند چگونه توجیه میکنید؟ به «ایران» میگوید: سفرها الزاماً به مفهوم تجمع باعث شعلهورتر شدن اپیدمیها یا تغییر الگوی اپیدمی نمیشود بلکه وقتی که سفرها صورت میگیرند الگوی اپیدمیولوژیکی بیماریها در مکانهای مختلف بعد از مدتی ساختار تعریف شده و منحصر به فردی پیدا میکند و شاید به چشم هم نیاید ولی در ماهیت قضیه اینگونه است.
او میافزاید: با سفر رفتن الگوهای سازگاری شده بیماری بههم میریزد چون جامعه و بدن افراد به الگوی اپیدمیولوژیکی بیماری در آن شهر و منطقه عادت کرده است. وقتی سفر میکنیم هم در انتقال و انتشار بیماری به شهر مقصد و مبدأ مقصر هستیم، اینکه الگوی اپیدمیولوژیکی اپیدمی را تغییر میدهیم. ما به اینها میگوییم بیماری حالت بیگانه پیدا میکند. یعنی الگوی بیماری در آن جامعه تازه است و مردم آن منطقه سازگاری ایمنی با این بیماری پیدا نکردهاند. بیماری بیگانه بسیار شدیدتر و نگران کنندهتر است. به دنبال سفر و جابهجایی بیماری حالت سازگاریاش را از دست میدهد، برای همین هم سفر باعث به هم خوردن الگوی اپیدمیولوژیکی اپیدمی میشود.

روحانی: سخنان ناروا در کار دولت مانع ایجاد نمیکند
- تمام روستاهای کشور تا پایان دولت برق دار میشوند
- وزیر ارتباطات: تا پایان دولت 100 درصد روستاها به شبکه ملی اطلاعات متصل می شوند
7 و 17

پسرم سرت توی گوشی باشد
محمد مطلق
دبیر گروه گزارش
تا همین یک سال پیش، والدین و بچهها چه کلنجاری داشتند سر گوشی و گوشی بازی؛ مخصوصاً فصل مدرسه و درس و مشق. یکسره تذکر بود که نثار دانشآموز زبان بسته میشد: «باز نشستی پای گوشی؟ آخرش گوشی بدبختت میکنه، حالا ببین کی گفتم.» نیازی به گفتن نیست که ویروس موذی کووید 19 چقدر کارش در به هم ریختن نظم زندگی و سر و ته کردن معادلات روزمره 20 است. نشان به آن نشان که حالا صبح اول وقت میرویم بالای سر بچه و میگوییم: «بلند شو پسرم دیر شد، بیا گوشیتو بگیر عزیزم، زود باش آنلاین شو!»
حالا بهترین گوشی هر خانه دست بچههاست؛ بماند با چه ضرب و زور و قرض و قولهای. خیلیها هم البته نتوانستهاند جفت و جور کنند و همچنان حضوری درس میخوانند یا کلاً در هیچیک از کلاسهای واقعی و مجازی خبری از آنها نیست؛ روز اول اسمی نوشتهاند و خداحافظ. مثل سه نفر از بچههای کلاس «امیدهای فردا» در کانال «شاد» که هر روز خانم معلم فایل صوتی نه چندان مهربانی خطاب به این سه نفر میگذارد: «این چندمین بار است که تذکر میدهم، فردا حتماً با والدین محترم به مدرسه بیایید.» البته همچنان پاسخی دریافت نمیشود. عجیب است، واقعاً معلوم نیست این بچهها کجا هستند.
بگذریم، به هرحال تا حالا بخش مهمی از آموزش بچهها به عهده والدین بوده و کرونا این وظیفه را اندکی سنگینتر کرده است. یعنی اگر یک پدر یا یک مادر پیش از کرونا وظیفه داشت با سه فرزندش از اول ابتدایی شروع به خواندن کند و دیپلم بگیرد، این روزها مجبور است پا به پای تخصص بچهها در زمینه فضای مجازی هم پیش برود و خود را حسابی به روز کند. ما حتی والدینی داریم که پنج بار کنتور را صفر کردهاند و دوباره از پیشدبستانی شروع کردهاند به یادگیری تا اینکه بالاخره برای پنجمین بار دیپلم گرفتهاند. البته خوبی کرونا این است که پدران و مادران زحمتکش، به خاطر این همه تلاش روزافزون، بالاخره به دریافت عنوان «واسط آموزش» مفتخر شدند. اما ببینیم واسطهای آموزشی چه مشکلاتی دارند و حالا که نه در کنج خانه و پنهان از چشم دیگران بلکه در کلاسی متشکل از دانشآموزان و والدین مینشینند، چگونه از پس این وظیفه سنگین برمیآیند.
ساعت هشت صبح، کلاس علوم؛ خانم معلم برای بچهها درباره صنعت کاغذسازی میگوید و از آنها میخواهد یک آزمایش ساده با آب کلم قرمز و وایتکس انجام دهند. این آزمایش نشان میدهد خمیر کاغذ چگونه سفید میشود. هنوز پنج دقیقه از درخواست معلم نگذشته که نخستین فیلم بارگذاری میشود. یکی از بچهها نصف لیوان آب کلم را روی میز گذاشته و به آن وایتکس اضافه میکند. مایع سرخ رنگ اول زرد و لحظاتی بعد سفید میشود. بقیه واسطهای محترم آموزشی ماندهاند اول صبح از کجا کلم قرمز پیدا کنند؟ چه رقابت دردناکی.
حمیده واسط آموزشی پسرش که در پایه ششم ابتدایی درس میخواند میگوید: «دیشب به همسرم زنگ زدم سر راه که به خانه میآید چند سنگ صاف برای نقاشی پیدا کند. چند کیلومتر پیاده توی محله چرخیده بود و بالاخره خسته و کوفته سه تا قلوه سنگ پیدا کرده بود. چقدر هم با وسواس شستیم و ضدعفونیشان کردیم که بچه بتواند با ماژیک چند نقاشی شبیه انسانهای غارنشین رویشان بکشد و عکسش را توی گروه بفرستد ولی واقعاً اول صبح برای تهیه کلم قرمز مانده بودیم چه کنیم چون اصلاً میوه فروشیها آن ساعت باز نیستند. تمام اینها به کنار، یک ماه نشده واقعاً خسته و فرسوده شدهام بس که صبح باید بچه را بیدار کنم و تا ظهر پا به پای او سرمان توی گوشی باشد. فضا هم رقابتی و عجیب و غریب شده چون هر کدام از والدین میخواهند بگویند ما بهتر عمل میکنیم و بچه ما از همه زرنگتر است. همین هم به خود بچهها فشار میآورد.»
دختر مصطفی پایه اول ابتدایی است و همسرش واسط آموزشی. او حسابی بابت نوع تعامل مادر و بچه نگران است: «مدام به دخترم فشار میآورد که زود باش، درست بخوان، صدایت را موقع فرستادن فایل صوتی صاف کن، مِن و مِن نکن، دیر شد... هرچه میگویم بچه باید اشتباه کند و از اشتباه خودش یاد بگیرد، توجهی به حرف من نمیکند. من دوست دارم دخترم با تفریح درس بخواند و از درس خواندن لذت ببرد. حالا که بچهها از بازی و شادی محروم شدهاند ما دیگر عرصه را بیش از این به آنها تنگ نکنیم.»
محمدرضا قدیمی کارشناس مسائل آموزشی میگوید: «اینکه به هر بهانهای پدر و مادر به بچهها نزدیکتر شوند به خودی خود خوب است و فاصله نسلی را کم میکند اما از آن طرف نباید مسئولیت آموزش بر عهده خانواده باشد چون یک پدر و یک مادر وظایف مهم دیگری دارند و این مسئولیت اضافی، آنها را فرسوده میکند و باعث مشاجره در خانواده میشود. از آن طرف والدین حتی اگر تحصیلات دانشگاهی هم داشته باشند الزاماً نمیتوانند معلم خوبی باشند؛ یک معلم علاوه بر فهم علمی باید از مسائل روانشناختی و تربیتی هم آگاه باشد و حالا که والدین مجبورند بخشی از مسئولیت آموزش کودکان را برعهده بگیرند، اولاً با رویههای مختلف و بر اساس تجربههای متفاوت شخصی کار میکنند، دوماً ممکن است به بهانه یادگیری دروس آسیب دیگری به بچه بزنند.»
وی در توضیح مفهوم واسط آموزش و اینکه چه آسیبهایی ممکن است در این رویکرد باشد میگوید: «بهتر بود همان طور که برای معلمان پیش از شروع سال تحصیلی، دورههایی برای تدریس آنلاین گذاشته شد، برای والدین هم یکی دو جلسه توجیهی میگذاشتند. حتی حالا هم میشود در گروههای موازی با والدین صحبت کرد و از آنها خواست وارد فضای رقابتی نشوند و بچهها را تحت فشار قرار ندهند یا از آن طرف بام نیفتند و کلاً بیخیال درس و مشق نشوند. والدین و واسطهای آموزشی که حتی میتواند برادر یا خواهر دانشآموز باشد، باید محیط خوشایندی را برای دانشآموز فراهم کند تا هم خودش را خسته نکند و هم به روحیه بچه صدمهای نزند.»
واسط آموزشی البته گاهی جای خود را به واسطههای آموزشی میدهد و یک واسط مجبور است از واسطی دیگر هم کمک بگیرد. سارا مادر امین میگوید: «من خودم وقتی محصل بودم ادبیاتم خیلی ضعیف بود؛ هیچ وقت فرق نهاد و گزاره را با فعل و فاعل نفهمیدم یا تفاوت موصوف و صفت را با مضاف و مضافالیه. الان مجبورم چیزهایی را که خودم بلد نبودهام به بچه یاد بدهم. معلم امین میگوید درس فردا را یک دور بخوانید و کار کنید تا کمتر به مشکل بربخورید یا بعد از درس - از ما والدین- میخواهد با بچهها تمرین کنیم. من معمولاً مجبور میشوم زنگ بزنم به همسرم تا پشت تلفن برایم توضیح بدهد. گاهی خودش هم شک دارد و از همکارانش میپرسد یا توی اینترنت جست و جو میکند و بعد زنگ میزند به من توضیح میدهد. این چیزها واقعاً ناخوشایند است. گاهی امین برمیگردد و به من میگوید مامان اشتباه میکنی، قافیه و ردیف را داری برعکس میگویی! نیم ساعتی کلنجار میروم بعد میبینم درست میگوید و من اشتباه کردهام. شاید بگویید خب این چه کاری است وقتی بچه بلد است، بگذارید کار خودش را بکند اما وقتی قرار است من هم پا به پای بچه کار کنم و پیش بروم، نمیتوانم خودم هم نادانسته موضوع را رها کنم چون ذهن هر دوی ما باهم درگیر موضوعات درسی شده.»
از همه اینها که بگذریم، شلختگی و بینظمی در ساعات درسی هم معضل بزرگی است؛ خانم معلم ساعت 10 شب یک فایل صوتی میگذارد که امشب یک دور قرآن را روخوانی کنید فردا روان باشید. جمعه بعد از ظهر یک فیلم آموزشی خوب که در اینترنت پیدا کرده در گروه میگذارد و از بچهها میخواهد نگاه کنند و فردا درباره آن حرف بزنند و این وسط، واسطها نگرانند نکند بچه آنها از بقیه عقب بیفتد و آبروریزی شود. کافی است یکی دو نفر سحرخیزتر از بقیه یا آنلاینتر از بقیه باشند، آن وقت است که بقیه را هم به تکاپو بیندازند و عرصه را به خانوادهها تنگ کنند: «زود باش پسرم برو سر گوشی که دیر شد، ببین بقیه چقدر زرنگند؟»

خانه «همسایهها» فروخته شد
فروش خانه احمد محمود در اهواز به واکنش تند بسیاری از کاربران فضای مجازی منجر شد. یکی از کاربران توئیتر مینویسد: «معمار این خانه پدر احمد محمود بود. کف حیاط را خود محمود خشتفرش کرده بود. درخت کنار توی حیاط را زمان تولد احمد محمود کاشته بودند. بر بام، بخشی که مشرف به حیاط است، پدر محمود ساعت آفتابی درست کرده بود. اتاق تَهی همانجاست که «همسایهها» را درش نوشت.» احمد محمود نویسنده معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او، همسایهها، در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده میشود. کاربر دیگری مینویسد: «خانه احمد محمود در اهواز چوب حراج خورد و فروخته شد. این خانه و زیرزمین آن، همان فضای رمان «زمین سوخته» است.
احمدرضا حسینیبروجنی معاون میراث فرهنگی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خوزستان به دنبال اعتراض افکار عمومی به فروش خانه پدری احمد محمود به ایسنا میگوید: «خانه احمد محمود در محدوده مصوب بافت تاریخی اهواز است و چنانچه مالک جدید قصد تبدیل آن به احسن یا تخریب آن را دارد باید از میراث فرهنگی مجوز دریافت کند.»
البته تجربه نشان میدهد نه حضور یک خانه در بافت تاریخی توانسته جلوی تخریب خانه نویسندگان ایرانی که میتوانند مقصد گردشگران ادبی باشند را بگیرد نه حتی ثبت ملی. برای خانه احمد محمود هم همان اتفاقی افتاد که در نهایت به تخریب خانه پرویز مشکاتیان در نیشابور منجر شد. خانه مشکاتیان هم توسط خانوادهاش فروخته و توسط مالک تخریب شد. بسیاری میترسند خانه احمد محمود هم به چنین سرنوشتی دچار شود. هرچند خانه احمد محمود به رغم همه ارزشها هنوز هم جایی در فهرست میراث ملی ندارد و پرونده ثبت ملی آن توسط میراث فرهنگی استان تهیه نشده است. احمد اعطا معروف به احمد محمود در بررسی تاریخ ۲۰ ساله ادبیات داستانی ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ به عنوان برترین داستاننویس و رمانپرداز ۲۰ سال ادبیات داستانی در جامعه ادبی ایران شناخته میشود و هنوز هم با گذشت چندین سال از درگذشت این داستاننویس جنوبی بر تعداد علاقهمندانش افزوده میشود.
احمد محمود فعالیت ادبی خود را با نگارش چند داستان در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۶ در مجلههای تهران آغاز کرد و پس از آن موفق به انتشار آثاری شامل «دریا هنوز آرام است»، مجموعه داستان «بیهودگی»، «زائری زیر باران»، مجموعه «پسرک بومی و غریبهها»، رمان « همسایهها»، رمان «داستان یک شهر»، رمان «زمین سوخته»، مجموعه داستانهای «دیدار»، «قصه آشنا»، «از مسافر تا تب خال»، رمان سه جلدی «مدار صفر درجه»، «درخت انجیر معابد» شد.
رمان همسایههای احمد محمود یکی از جنجالیترین کارهای یک داستاننویس ایرانی است که با سبک ادبی خاص همچنان علاقهمندان خود را دارد.
احمدرضا حسینیبروجنی معاون میراث فرهنگی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خوزستان به دنبال اعتراض افکار عمومی به فروش خانه پدری احمد محمود به ایسنا میگوید: «خانه احمد محمود در محدوده مصوب بافت تاریخی اهواز است و چنانچه مالک جدید قصد تبدیل آن به احسن یا تخریب آن را دارد باید از میراث فرهنگی مجوز دریافت کند.»
البته تجربه نشان میدهد نه حضور یک خانه در بافت تاریخی توانسته جلوی تخریب خانه نویسندگان ایرانی که میتوانند مقصد گردشگران ادبی باشند را بگیرد نه حتی ثبت ملی. برای خانه احمد محمود هم همان اتفاقی افتاد که در نهایت به تخریب خانه پرویز مشکاتیان در نیشابور منجر شد. خانه مشکاتیان هم توسط خانوادهاش فروخته و توسط مالک تخریب شد. بسیاری میترسند خانه احمد محمود هم به چنین سرنوشتی دچار شود. هرچند خانه احمد محمود به رغم همه ارزشها هنوز هم جایی در فهرست میراث ملی ندارد و پرونده ثبت ملی آن توسط میراث فرهنگی استان تهیه نشده است. احمد اعطا معروف به احمد محمود در بررسی تاریخ ۲۰ ساله ادبیات داستانی ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ به عنوان برترین داستاننویس و رمانپرداز ۲۰ سال ادبیات داستانی در جامعه ادبی ایران شناخته میشود و هنوز هم با گذشت چندین سال از درگذشت این داستاننویس جنوبی بر تعداد علاقهمندانش افزوده میشود.
احمد محمود فعالیت ادبی خود را با نگارش چند داستان در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۶ در مجلههای تهران آغاز کرد و پس از آن موفق به انتشار آثاری شامل «دریا هنوز آرام است»، مجموعه داستان «بیهودگی»، «زائری زیر باران»، مجموعه «پسرک بومی و غریبهها»، رمان « همسایهها»، رمان «داستان یک شهر»، رمان «زمین سوخته»، مجموعه داستانهای «دیدار»، «قصه آشنا»، «از مسافر تا تب خال»، رمان سه جلدی «مدار صفر درجه»، «درخت انجیر معابد» شد.
رمان همسایههای احمد محمود یکی از جنجالیترین کارهای یک داستاننویس ایرانی است که با سبک ادبی خاص همچنان علاقهمندان خود را دارد.

روزهای تنهایی سروهای کاشی «فین»
حمیرا حیدریان
خبرنگار
باغ ایرانی تلفیقی از تاریخ، معماری و طبیعت است و اصول معماری هوشمندانه و ظریف در تمام بافت و اجزای این باغ ها رعایت شده است. انگار که گیاهان و درختان نیز بخشی از ابزار کار معمارند و رشد و قد کشیدن شان به خواسته اوست تا فرم کلی باغ را شکل دهند. به همین دلیل هنوز هم بعد از گذشت صدها سال از همان شیوه معماری برای ساخت باغهای جدید استفاده میشود.«فین» مصداق حاضر و پایدار هنر معماران ایران است. باغی که در طول تاریخ وقایع مهمی همچون تاجگذاری شاه اسماعیل اول، شاه عباس دوم صفوی و قتل میرزا تقیخان امیرکبیر در سال ۱۲۳۰ شمسی در آن گذشته است. «سروهای کاشی» با قدمتی نزدیک به 5 قرن در هویت فین کاشان تنیدهاند و انگار ناظر امانتدار و صبور همه وقایع تاریخی بودهاند که در این باغ گذشته است. باغ فین کاشان تا پیش از شیوع کرونا همواره در ردیف
5 اثر تاریخی پر بازدید کشور قرار داشت. اما کرونا چند ماهی است که این باغ را خلوت کرده است. سمیه فرهادی، سرپرست مجموعه باغ فین کاشان در گفتوگو با «ایران»، به شیوع بیماری کرونا و ضربه آن به بدنه صنعت گردشگری اشاره کرد و گفت: ما همه ساله شاهد حضور گردشگران داخلی و خارجی زیادی برای بازدید از این مجموعه بودهایم به طوری که در 6 ماهه نخست سال گذشته بالغ بر 2 میلیون و 600 بلیت از ورود گردشگران به این مجموعه را به فروش رساندیم که این تعداد در سالجاری به 200 هزار بلیت رسیده است. یعنی به عبارتی 13 درصد کاهش در فروش را داشتهایم و در حال حاضریعنی تا پایان تیرماه روزانه بین 200 الی 300 نفر بازدید کننده از این بنای تاریخی دیدن میکنند که امیدواریم با پایان یافتن این بیماری چرخه این صنعت بار دیگر رونق پیدا کند تا شاهد گردشگران خارجی و داخلی که بشدت افت کرده است، باشیم. وی با اشاره به اینکه «فین» جزو 9 باغ ایرانی است که خرداد ماه 90 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است، گفت: از سال 98 اعتبارات به برخی بناهای تاریخی بهصورت هیأت امنایی تخصیص یافت و از اینرو درآمد حاصل از فروش بلیت بازدیدکنندگان به خود مجموعه فین کاشان اختصاص پیدا کرد. همچنین کار پاکسازی و نظافت روزانه محوطه این آثار تاریخی ازاعتبارات استانی تأمین میشود. پیش از آن نیز میراث فرهنگی با اختصاص اعتبارات مناسب توجه ویژهای به این بنای تاریخی داشته است. فرهادی با بیان اینکه از سال 1392 برای توجه بیشتربرای حفظ و نگهداری درختان این مجموعه با یک تیم مشاوران متخصص قرارداد منعقد شده است، افزود: طی چند سال اخیر توانستهایم با نظارت مستقیم مشاوران و کارشناسان در گرایشهای مختلف علم کشاورزی و جنگلداری، گیاهپزشکی و باغبانی، اجرای عملیات تخصصی و کارشناسی روی درختان صورت داده و وضعیت سلامتی آنها را در شرایط مناسبی نگه داریم. خصوصاً پس از ثبت جهانی باغ فین تلاش شد تا با انعقاد قراردادهای مشاوره و پیمانکاری برای بازپیرایی، بازسازی و احیای فضای سبز مجموعه جهانی باغ فین و حفاظت از درختان کهنسال و ارزشمند آن این اقدام ها دوچندان شود.
مدیر پایگاه جهانی باغ فین کاشان تعداد درختان موجود در این مجموعه را375 اصله عنوان کرد و اظهار داشت:از این تعداد 365 اصله درخت سرو و 10 مورد درخت چنار است که بنا به شرایط آب و هوایی گرم و خشک کاشان درختان چنار با شرایط ناسازگاری نشان دادهاند. همچنین در سال 1393 به جای درختانی که در سال 86 خشک شدند 400 اصله نهال سرو با همان گونه مشترک سروهای کهنسال کاشته شده است که در آینده نزدیک دیوارهای سبز دور این مجموعه نیز احیا خواهد شد.
وی از جمله مهمترین اقدامات صورت گرفته در طرح حفاظت و نجاتبخشی درختان باغ فین و ساماندهی فضای سبز آن به شستوشوی درختان با صابون ارگانیک پالیزین اشاره و خاطرنشان کرد: کاشت درختان میوه، ترمیم و حفاظت از درختان کهنسال آسیب دیده، آزادسازی طوقه درختان کهنسال از زیر فشار پیاده روها، تغذیه همه گونههای گیاهی از طریق محلول پاشی و استفاده در خاک با استفاده از کودهای شیمیایی و دامی از دیگر اقدامات صورت گرفته برای حفاظت از فضای سبزاین بنا است.
همچنین دفع آفات و بیماریها و علفهای هرز، مهار درختان در معرض خطر، گلکاری فصلی، پلاکگذاری درختان باغ فین و عملیات طعمهگذاری موریانه، از دیگر اقدامات انجام شده در طرح حفاظت و نجات بخشی باغ فین بوده است که در سالهای اخیر انجام گرفته است.
فرهادی درختان این مجموعه را از عناصر مهم باغ فین دانست و عنوان کرد: این درختان که به سرو کاشی معروف هستند در چارچوب نظم مشخصی که از هندسه شکل دهنده باغ نشأت میگیرد حضور یافتهاند و تأثیر عمدهای در ارائه تصویر باغ فین دارند. این درختان کهنسال در تمام دوران حیات باغ به چشم میخورند که برآورد سنی آنها بین 100 تا 486 سال است. وجود درختان سرو در باغ بهعنوان مهمترین گونه نظام ساز باغ موجب پدید آمدن رنگ سبز تیرهای در تمام فصول در باغ میشود.
سرپرست مجموعه باغ فین کاشان به مرمت چشمه سلیمانیه در نوروز سال 98 اشاره و بیان کرد: چشمه سلیمانیه در جنوب باغ فین با قدمتی چند هزار ساله از دل این باغ تاریخی عبور کرده است. این چشمه زمانی با تأمین آب زمینهای کشاورزی و باغی موجب آبادانی شهر کاشان در دورههای گوناگون تاریخی شده است و در سال گذشته با اختصاص بودجه از محل اعتبارات کار بازسازی، ساماندهی، استحکام بخشی پشت بام، کانال آب و تعمیر کفپوشهای آن صورت گرفت تا در معرض دید بازدید کنندگان و گردشگران قرار گیرد.
خبرنگار
باغ ایرانی تلفیقی از تاریخ، معماری و طبیعت است و اصول معماری هوشمندانه و ظریف در تمام بافت و اجزای این باغ ها رعایت شده است. انگار که گیاهان و درختان نیز بخشی از ابزار کار معمارند و رشد و قد کشیدن شان به خواسته اوست تا فرم کلی باغ را شکل دهند. به همین دلیل هنوز هم بعد از گذشت صدها سال از همان شیوه معماری برای ساخت باغهای جدید استفاده میشود.«فین» مصداق حاضر و پایدار هنر معماران ایران است. باغی که در طول تاریخ وقایع مهمی همچون تاجگذاری شاه اسماعیل اول، شاه عباس دوم صفوی و قتل میرزا تقیخان امیرکبیر در سال ۱۲۳۰ شمسی در آن گذشته است. «سروهای کاشی» با قدمتی نزدیک به 5 قرن در هویت فین کاشان تنیدهاند و انگار ناظر امانتدار و صبور همه وقایع تاریخی بودهاند که در این باغ گذشته است. باغ فین کاشان تا پیش از شیوع کرونا همواره در ردیف
5 اثر تاریخی پر بازدید کشور قرار داشت. اما کرونا چند ماهی است که این باغ را خلوت کرده است. سمیه فرهادی، سرپرست مجموعه باغ فین کاشان در گفتوگو با «ایران»، به شیوع بیماری کرونا و ضربه آن به بدنه صنعت گردشگری اشاره کرد و گفت: ما همه ساله شاهد حضور گردشگران داخلی و خارجی زیادی برای بازدید از این مجموعه بودهایم به طوری که در 6 ماهه نخست سال گذشته بالغ بر 2 میلیون و 600 بلیت از ورود گردشگران به این مجموعه را به فروش رساندیم که این تعداد در سالجاری به 200 هزار بلیت رسیده است. یعنی به عبارتی 13 درصد کاهش در فروش را داشتهایم و در حال حاضریعنی تا پایان تیرماه روزانه بین 200 الی 300 نفر بازدید کننده از این بنای تاریخی دیدن میکنند که امیدواریم با پایان یافتن این بیماری چرخه این صنعت بار دیگر رونق پیدا کند تا شاهد گردشگران خارجی و داخلی که بشدت افت کرده است، باشیم. وی با اشاره به اینکه «فین» جزو 9 باغ ایرانی است که خرداد ماه 90 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است، گفت: از سال 98 اعتبارات به برخی بناهای تاریخی بهصورت هیأت امنایی تخصیص یافت و از اینرو درآمد حاصل از فروش بلیت بازدیدکنندگان به خود مجموعه فین کاشان اختصاص پیدا کرد. همچنین کار پاکسازی و نظافت روزانه محوطه این آثار تاریخی ازاعتبارات استانی تأمین میشود. پیش از آن نیز میراث فرهنگی با اختصاص اعتبارات مناسب توجه ویژهای به این بنای تاریخی داشته است. فرهادی با بیان اینکه از سال 1392 برای توجه بیشتربرای حفظ و نگهداری درختان این مجموعه با یک تیم مشاوران متخصص قرارداد منعقد شده است، افزود: طی چند سال اخیر توانستهایم با نظارت مستقیم مشاوران و کارشناسان در گرایشهای مختلف علم کشاورزی و جنگلداری، گیاهپزشکی و باغبانی، اجرای عملیات تخصصی و کارشناسی روی درختان صورت داده و وضعیت سلامتی آنها را در شرایط مناسبی نگه داریم. خصوصاً پس از ثبت جهانی باغ فین تلاش شد تا با انعقاد قراردادهای مشاوره و پیمانکاری برای بازپیرایی، بازسازی و احیای فضای سبز مجموعه جهانی باغ فین و حفاظت از درختان کهنسال و ارزشمند آن این اقدام ها دوچندان شود.
مدیر پایگاه جهانی باغ فین کاشان تعداد درختان موجود در این مجموعه را375 اصله عنوان کرد و اظهار داشت:از این تعداد 365 اصله درخت سرو و 10 مورد درخت چنار است که بنا به شرایط آب و هوایی گرم و خشک کاشان درختان چنار با شرایط ناسازگاری نشان دادهاند. همچنین در سال 1393 به جای درختانی که در سال 86 خشک شدند 400 اصله نهال سرو با همان گونه مشترک سروهای کهنسال کاشته شده است که در آینده نزدیک دیوارهای سبز دور این مجموعه نیز احیا خواهد شد.
وی از جمله مهمترین اقدامات صورت گرفته در طرح حفاظت و نجاتبخشی درختان باغ فین و ساماندهی فضای سبز آن به شستوشوی درختان با صابون ارگانیک پالیزین اشاره و خاطرنشان کرد: کاشت درختان میوه، ترمیم و حفاظت از درختان کهنسال آسیب دیده، آزادسازی طوقه درختان کهنسال از زیر فشار پیاده روها، تغذیه همه گونههای گیاهی از طریق محلول پاشی و استفاده در خاک با استفاده از کودهای شیمیایی و دامی از دیگر اقدامات صورت گرفته برای حفاظت از فضای سبزاین بنا است.
همچنین دفع آفات و بیماریها و علفهای هرز، مهار درختان در معرض خطر، گلکاری فصلی، پلاکگذاری درختان باغ فین و عملیات طعمهگذاری موریانه، از دیگر اقدامات انجام شده در طرح حفاظت و نجات بخشی باغ فین بوده است که در سالهای اخیر انجام گرفته است.
فرهادی درختان این مجموعه را از عناصر مهم باغ فین دانست و عنوان کرد: این درختان که به سرو کاشی معروف هستند در چارچوب نظم مشخصی که از هندسه شکل دهنده باغ نشأت میگیرد حضور یافتهاند و تأثیر عمدهای در ارائه تصویر باغ فین دارند. این درختان کهنسال در تمام دوران حیات باغ به چشم میخورند که برآورد سنی آنها بین 100 تا 486 سال است. وجود درختان سرو در باغ بهعنوان مهمترین گونه نظام ساز باغ موجب پدید آمدن رنگ سبز تیرهای در تمام فصول در باغ میشود.
سرپرست مجموعه باغ فین کاشان به مرمت چشمه سلیمانیه در نوروز سال 98 اشاره و بیان کرد: چشمه سلیمانیه در جنوب باغ فین با قدمتی چند هزار ساله از دل این باغ تاریخی عبور کرده است. این چشمه زمانی با تأمین آب زمینهای کشاورزی و باغی موجب آبادانی شهر کاشان در دورههای گوناگون تاریخی شده است و در سال گذشته با اختصاص بودجه از محل اعتبارات کار بازسازی، ساماندهی، استحکام بخشی پشت بام، کانال آب و تعمیر کفپوشهای آن صورت گرفت تا در معرض دید بازدید کنندگان و گردشگران قرار گیرد.

فیلیپ راث واقعیت جهان را به چالش کشید
مریم شهبازی
خبرنگار
«فیلیپ راث» را نه تنها از جمله بزرگترین رمان نویسان جهان میدانند بلکه حتی عدهای معتقدند او آخرین نویسنده قدر سفیدپوست امریکایی است. نویسندهای که سیاست، شرایط اجتماعی و بویژه برهه خاصی از تاریخ زادگاهش، جایگاه خاصی در نوشتههای او دارد؛ هرچند که برخی هم امریکای رمانهای او را مصداقی قابل تعمیم به وضعیت حاکم بر کل جهان میدانند. فریدون مجلسی، نویسنده و مترجمی که تا به امروز برخی آثار راث، از جمله «خشم» و «زنگار بشر» را به فارسی بازگردانده، به بهانه چاپ دوم «شوهر کمونیست من» از این رمان که برخی آن را سیاسیترین نوشته راث میدانند، در خلال گفتوگوی امروزمان میگوید. رمانی سیاسی-تاریخی که برآمده از دوره موسوم به «مک کارتیسم» است؛ زمانهای که نگرانیها از نفوذ کمونیسم، «کمیته بررسی فعالیتهای ضد امریکایی مجلس نمایندگان امریکا»، به سرکردگی سناتور «جوزف مککارتی» را بر آن داشت تا دورانی تاریک را در تاریخ این کشور ثبت کند.
قبل از هر سؤال درباره چرایی تغییر عنوان کتاب بگویید! بویژه که بهنظر میرسد اجباری به این کار نبوده!
عنوان کتاب را ابتدا همان «من با یک کمونیست ازدواج کردم» گذاشته بودم که برابر با اسم اصلی کتاب است.
پس چرا به «شوهر کمونیست من» تغییر کرد؟
پیشنهاد ناشر کتاب بود، آنهم مبتنی بر شناخت از مخاطبان ایرانی. بر این اساس که مردم ما همان ابتدای امر که کتابی به دست میگیرند باید تا حدی حس کنجکاویشان ارضا شود. رمان با تغییر مختصری در نام آن منتشر شد تا مخاطب از همان ابتدا بداند این کتاب از قول زنی روایت میشود که با مردی کمونیست ازدواج میکند.
از همان ابتدای مطالعه این رمان، مخاطب بیش از آنکه با اثر داستانی روبهرو شود خود را در برابر گزارشی تاریخی- سیاسی مییابد. حتی گاهی داستان در خلال بازگویی وقایع مذکور که برهه سیاسی خاصی از امریکا، موسوم به دوره «مک کارتیسم» را نشانه رفته گم میشود. چه میزان از این رمان واقعی و چقدر از روند داستان مبتنی بر تخیل است؟ برخی این رمان را سیاسیترین نوشته راث میدانند.
اینکه سیاسیترین کار او به شمار میآید یا نه را نمیدانم چراکه همه رمانهای راث سیاسی هستند. بخش عمدهای از اطلاعات کتاب واقعی است، بااینکه نویسنده حدود 10-12 سالی از من بزرگتر است اما آن زمان را بهنوعی درک کردهام. این کتاب گویای بخشی از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی دورهای از تاریخ کشور امریکا است.
و البته گویای تأثیری که گرفت و گیرهای «کمیته مبارزه با فعالیتهای ضد غیر امریکایی» به رهبری افرادی همچون مک کارتی و ریچارد نیکسون درروند فعالیتهای جامعه فرهنگی- هنری آن روز داشته!
بله، تحت تأثیر شرایط آن دوره، زندگی فرهنگی - هنری جامعه فرهیخته با مشکلات زیادی روبهرو شد که دراینبین یهودیان بهمراتب با مصایب بیشتری هم مواجه شدند. چراکه در آن زمان کمونیسم را بیشتر یک برآیند یهودی قلمداد میکردند، بویژه که مارکس و انگلس و دیگر سردمداران آن یهودی بودند. بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، رقابت ایدئولوژیک به مسألهای جدی تبدیل شد که البته این بیشتر به شوروی ربط داشت و نه امریکا. این مسأله منجر به شکلگیری جنگ سرد شد.
باوجود شکلگیری جنبش مک کارتی که بحث نفوذ کمونیستها در دولت فدرال امریکا را مطرح کرد شما معتقدید که امریکا نقشی در این رقابت نداشته؟
بله، چراکه حکومت امریکا ایدئولوژیک نبود.
اما افرادی همچون مک کارتی از بحث پاکسازی این ایدئولوژی برای اهداف سیاسی خود بهره گرفتند!
صحبت من درباره جنگ سرد است که پاسخ سؤال شما را باید در آن جستوجو کرد؛ مسألهای که کشور ما را هم نظیر دیگر نقاط جهان درگیر کرد. میدانید حزب توده ایران در چه سالی تشکیل شد؟
سال 1320!
بله، شهریور 1320 بهدنبال حمله متفقین، رضاشاه تبعید و محمدرضای جوان بهجای او نشست. کمتر از دو هفته بعد روسها حزب توده را در ایران راهاندازی کردند. چرا؟ برای آنکه بتوانند توسط این حزب، ایران را ضمیمه شوروی کنند؛ شبیه همان کاری که درباره اروپای شرقی کردند. وقتی این بساط در ایران، یونان، اتریش و دیگر جاهایی که شوروی گرفته بود پدید آمد، در امریکا مبارزه جدیدی شکل گرفت که اسم آن را جنگ سرد گذاشتند. نگرانیشان هم از این بود که اگر شوروی ایران را بگیرد تکلیف دنیای غرب چه میشود؟ در آن زمان انرژی یکی از مهمترین مسائل جهان بود. آبادان بزرگترین پالایشگاه نفت جهان را داشت و ایران نقش مهمی در تغذیه انرژی کشورهایی همچون انگلستان و امریکا داشت. به همین دلیل شاهد آغاز ضد حملهای در امریکا برای حفظ منافعشان بودیم.
و آن کمیته مشهور به سرکردگی مک کارتی راه افتاد!
بله و کمونیست بودن مصادف با فعالیتهای ضدامریکایی شد، چراکه کمونیستها میخواستند دنیا را بگیرند و امریکاییها نمیخواستند چنین اتفاقی رخ بدهد. اسم این مقاومت امریکایی را هم جنگ سرد گذاشتند و در این جنگ مانند هر مبارزهای آنان که شعارهای بلندتری سر می دانند موقعیت بهتری به دست میآوردند. در این اوضاع سناتور مک کارتی آنکسی بود که در سنا نشسته بود و کل حاکمیت امریکا را در دست خود میفشرد. نیکسون همدست مک کارتی شد و دست به بررسی فهرستهایی زدند که اساس آن کمونیست بودن یا نبودن افراد بود.
هرچند که این اقدامات درنهایت به بدنامی امریکا انجامید!
بله، بویژه که اثرگذاری آن در سطح جهانی بود. در آنجا هم مانند ایران، کمونیستها از میان عوام نبودند؛ بیشتر متعلق به طبقه روشنفکر بودند.
تمرکز مک کارتی به روی گروههای فرهنگی- هنری از همین بابت بود؟ برخوردی که بخش مهمی از رمان «شوهر کمونیست من» را تشکیل میدهد.
گروههای فرهنگی- هنری بیش از همه تحتفشار بودند چراکه سطوح پایین جوامع معمولاً کاری به سیاست ندارند مگر آنکه به تهییج واداشته شوند. اینکه شما «شوهر کمونیست من» را بیشتر همچون گزارشی سیاسی- تاریخی یافتید از این بابت است که فیلیپ راث در این رمان کوشیده وقایع زمانه مذکور را شرح بدهد.
و با تکیهبر شرایط آن زمانه داستان کتاب را از چند جهت پیش میبرد!
بله، جایی ماجرای بچهای است که پدری پزشک دارد و در خانه خوبی زندگی میکند، پسر کم سن و سالی که با اشخاصی شبیه خودش نشست و برخاست دارد. آنهم در شرایطی که مسلک سیاسی پدرش بهکل در تضاد با او قرار دارد. او وارد جنبههای ایدئولوژیک شده و کمی بعد هم درصدد عملی کردن تئوریهایی برمیآید که به آنان تزریق شده است.
اوضاعی که در این رمان توصیفشده چقدر به شرایط نفوذ کمونیسم در کشور خودمان، از دهه 20 شمسی به بعد شباهت دارد؟
آنجایی که شخصیتهای داستان صفحه آهنگهای انقلابی روسی را بدون آنکه معنیشان را متوجه شوند گوش میدهند شبیه اوضاعی است که در کشور ما هم بهنوعی حاکم بوده است. قربانیان آن شرایط تنها به طبقه کارگر کشورها محدود نمیشدند، در سطوح بالاتر که نگاه کنید فردی همچون چارلی چاپلین هم یکی از قربانیان مک کارتیسم بوده که درنهایت مملکت خود را میگذارد و میرود. بخشی از رمان در توصیف وضعیتی است که مک کارتی در امریکا سبب میشود. نکته دیگری که موردتوجه راث بوده این است که نهضت چپ در چه محفلهای امریکا میگردد و چطور سر از بخشهای مهم فرهنگی و هنری درمیآورد، چطور کمکم میان تودههای مردم نفوذ میکند و درنهایت با آنان چه برخوردی میشود؛ برخوردهایی که برآمده از وحشت شوروی است و نه حتی خود مسأله چپ سوسیالیست. در امریکا یکی- دو هنرپیشه قدیمی که طرف مک کارتی را داشتهاند تا آخر بدنام باقی مانند و همیشه بهعنوان آدمهای مارکدار با آنان برخورد میشود.
درنهایت خود مک کارتی هم با سرزنش کنگره روبهرو شد!
هنوز هم مک کارتیسم بهعنوان یک لکه سیاه از تاریخ معاصر امریکا است. شما در این کتاب با چند زندگی تخریبشده روبهرو میشوید که نمونهای از شرایط آن سالهای امریکا هستند. راث در این کتاب تاریخ را به قالب داستان آورده و پیش روی مخاطب میگذارد؛ هنری که بیشک کمتر نویسندهای قدرت استفاده از آن را دارد. برخی گمان میکنند رمان تاریخی باید تنها مرتبط به دورههایی همچون رم باستان و... باشد. درصورتیکه حتی شرایط امروز جهان را میتوان با بهرهگیری از ادبیات در ذهن مخاطبان ماندگار کرد. آنطرف قضیه زنی هست که به فردی کمونیست علاقهمند میشود، البته کمونیست بودن همسرش چندان رنگ جدی ندارد و اصل کار افرادی هستند که با آنان سروکار دارد.
پسازاین بابت با رمانی روبهرو هستیم که بخش واقعیاش به وجهه تخیلی بودنش سنگینی میکند؟
بله، این رمان روایتی از برهه مهمی از تاریخ کشور امریکا است، البته این رمان و پیامی که مدنظر راث بوده تنها به امریکا محدود نمیشود و بهنوعی او وضعیت حاکم بر کل جهان را به چالش کشیده است. نویسندگان رمانهای اصولی تاریخی بر مبنای وقایع تاریخی به سراغ خلق آثار ادبی میروند. شما در دوره رمانتیسیسم وقتی به بینوایان «ویکتور هوگو» میرسید مگر چیزی غیر از واقعیت فرانسه را در آن میبینید؟ مگر چیزی غیر از وضعیت اجتماعی فرانسه آن زمان را میخوانید؟ قربانی اصلی این اثر، «ژان والژان»، نمادی از حقیقتی است که مصداقهای زیادی داشته است.
آقای مجلسی اتفاقاً نکتهای که درباره آثار« راث» صادق است قابلتعمیم بودن آنها به کل جهان است و آنطور که به نظر میرسد او از بستر جغرافیایی و تاریخ امریکا برای روایت آن از چیزی بهره گرفته که جوامع را به خود مبتلا کردهاند!
بله، او تلاش کرده از سرنوشت نافرجام آرمانشهری بگوید که نهایت آرزوی همه ما انسانهای امروز است.
اهمیت نوشته «راث »تنها به جهت توجهی است که به سیاست و تاریخ دارد؟
نه، فیلیپ راث بیاغراق دانشمند بزرگی است که توانایی او تنها به نویسندگیاش محدود نمیشود؛ آنطور نیست که آثار او را تنها برآمده از قریحهای بدانیم که در نوشتن دارد. ارنست همینگوی هم نویسنده بود، استعداد زیادی نیز داشت؛ در سیاست هم دخالت میکرد؛ حتی در جنگ داخلی اسپانیا هم شرکت میکند ،اما با نگرش خاص خودش جلو میرود؛بیخود که به چنان نام بزرگی تبدیل نمیشود؛ درباره راث هم اینطور است؛ در ایران آشنا نشده، در خلال دوران سربازیاش که در کشورها سپری میشود در صحبتهای میان جوانان دربارهاش میشنود. او هم فردی از طبقه پایین اجتماعی است که ذهنش درگیر اما واگرهای بسیاری شده! بزرگترین عامل کمونیست شدن جوانان در آن سالها بیاعتبار شدن آینده نزد آنان بوده است. احساس میکردند این ایدئولوژی زندگی آنها را تأمین کرده و آرزوهایشان را دستیافتنی میکند. این علت جذب گروه بزرگی از مردم به برخی احزاب کمونیستی بوده است.
خفقانی که تحت تأثیر فعالیت کمیته مذکور گریبان اهالی فرهنگ و هنر را گرفته چقدر به شرایط حاکم بر طیف روشنفکر در دوره استالین شباهت دارد؟
با در نظر گرفتن برخی تفاوتها، شرایط مشابهی بوده است. روشنفکر واقعی به محض مواجهه با یک مشکل درصدد حل آن برمیآید درحالیکه ایدئولوژیهایی همچون کمونیست بر این تأکید دارند که فکر کردن ممنوع! فقط پیروی کنید و استالین از همین جهت چندین میلیون نفر را کشت! دوره« مک کارتیسم »مانع آزادی بیانی شد که اصل اول قانون اساسی امریکا بود.
گرفت و گیرهای این دوره امریکا چقدر به شرایط بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 و برخورد با تودهایها در دوره زمانی مشابه شباهت دارد؟
تردیدی نیست دولت امریکا با برخوردهای قهری آن زمان ایران با تودهایها موافقت داشته است. دولت زاهدی چیزی شبیه دولت آیزنهاور بود؛ اتفاقاتی شبیه مک کارتیسم را به اجرا گذاشتند وگرنه امریکا برای 28 مرداد هیچ نیرویی پیاده نکرد و انگلیس هم کاری نداشت، آن سقوط درنتیجه خطاهای بزرگی رخ داد که داخلی بودند؛ از بازگویی اتفاقات آن سالها که بگذریم، مهمترین چیزی که در ادبیات عمیق ارزشمند وجود دارد به فکر واداشتن مخاطب است، اتفاقی که به گمانم راث درباره آن موفق عمل کرده است.
یکی از ویژگیهای اغلب نوشتههای راث تأثیرپذیری جامعه امریکا از جنگهایی همچون کره و ویتنام است؛ از کتابهای او میتوان اینگونه برداشت کرد که حتی فراتر از بحث ایدئولوژیهایی همچون کمونیسم، او خواهان سخن گفتن از تبعاتی است که جنگ و اتفاقاتی ازاین دست بر زندگی بشر میگذارند؟
بله، همانطور که اشاره شد به نظر میرسد جامعه امریکا را بهعنوان یک نمونه انتخاب کرده، نکته دیگر درباره نوشتههای راث نگاه بیطرفانهای است که نسبت به وقایع دارد؛ از سوی دیگر شخصیتهای عدالتخواه داستانهایش را ارج مینهد و میبینیم که به شکل غیرمستقیم و دور از شعارزدگی آخر و عاقبت برخی انتخابها را به مخاطبان نشان میدهد. در کتاب «زنگار بشر» که آن را هم ترجمه کردهام، دیگر بحث کمونیسم مطرح نیست ،او به سراغ تبعات نژادپرستی در امریکا رفته و در خلال توصیف ماجراهایی که بر استاد سیاهپوست داستان میگذرد، مخاطب را با واقعیتهای تلخی روبهرو میکند، اتفاقاتی که شخصیت اصلی داستان را تا پای نادیده گرفتن اجباری هویت اش پیش میبرد.
پس نگاه این رماننویس امریکایی تنها بر این نبوده که سیاست چه بر سر انسان امروز آورده و توجه او به بخش عمدهای از دغدغههای جهان امروز است که زندگیمان را تحت تأثیر قرار داده؛ مواردی ازجمله نژادپرستی، هویت و حتی اخلاق!
بله، رمانهای او تنها به بحث سیاست محدود نشده، امیدوارم مضمون رمانهای راث مخاطب را از ساختار ادبی نوشتههایش غافل نکند ؛در کتاب «خشم»، بهمحض آنکه شخصیت اصلی رمان کشته میشود شروع به نوشتن خاطرات خود میکند؛ شما همهچیز را عادی میخوانید درحالیکه اصل ماجرا غیرواقعی است و در حال مطالعه خاطرات فردی کشتهشده هستید. بنابراین میبینیم که هنر راث تنها به بحث بهرهگیریاش از سیاست و تاریخ نیست. او در نویسندگی هم یک هنرمند تمام و کمال و از سویی بسیار خلاق است؛ در این رمان حتی امیدبخشی هم هست، راث میخواهد بگوید هیچ چیز دائمی نیست، شرایط بهتر میشود و بهرغم برخی فراز و نشیبها بالاخره جهان حرکتی رو به بالا دارد.
بهرغم گفته شما راث را نویسندهای بدبین میدانند که حتی عمده توجه او به واهی بودن آرمانشهرها است!
راث بدبین نیست، او از واقعیت جهان امروز سخن میگوید. تأکیدش بر این است که چه میخواستهایم و به چه چیزی دستیافتهایم. بااینحال تأکید دارد که بهرغم همه موانع و سختیها در نهایت روند زندگی رو به تعالی است.
جایگاهی که برای راث در عرصه ادبیات و بویژه در نیمه دوم قرن بیستم قائل هستند و او را آخرین نویسنده قدر سفیدپوست امریکا میدانند از چه بابت است؟
هم به جهت مضامینی که در خلق رمانهای خود به آنها توجه کرده و هم ساختار و سبکی که در نوشتار داشته است؛ همان نمونهای که اشاره کردم؛ این که فردی کشتهشده از خاطرات خود بگوید اتفاق شگرف و بدیعی است،اما این توانایی غیر از استعداد ذاتی از کجا آمده؟ راث نویسندگی را به پشتوانه ویراستاری شروع کرد، البته ویراستار هر جا هم نبوده و برای مؤسسات مطرح بینالمللی همچون «پنگوئن» کار میکرده است؛طبیعی است که سواد چنین فردی حتی خیلی بیشتر از سطح دانشگاهی شود؛ مهمترین ویژگی راث سطح بالای سواد و برخورداریاش از دانش است،البته بخشی از داستانهای او هم برآمده از تجربیات شخصیاش هستند. نکته دیگری که نباید از آن غافل شد شناخت خوبی است که از ادبیات داشته و از سویی برخورداری از قلمی توانا، آنقدر که همه جوایز ادبی دنیا را درو کرد، این اتفاق کمی نیست!
البته به غیر از نوبل که هیچگاه به او اعطا نشد!
نوبل جایزهای است که شاهد غلبه سیاست برآن هستیم؛ زمانی که راث زنده بود بسیاری از منتقدان و نویسندگان تأکید کردند اگر او امریکایی نبود و از سویی شاهد وجود آن تفکر اروپایی متعصب نبودیم بیشک جایزه نوبل به او اعطا میشد، هرچند که راث نیازی به نوبل نداشت؛ همینکه نوشتههای او به همه زبانها ترجمه شده و اینکه حتی موفق به دریافت برخی جوایز مهم ادبی جهان برای دومین مرتبه شده کافی است.
با این حال چرا معرفی راث در ایران با فاصله زیادی از دیگر نقاط جهان رخ داده است؟
شاید به این خاطر که ترجمه آثار او خیلی راحت نیست، رمانهای راث مملو از اطلاعات تاریخی- سیاسی است که به همین واسطه هر مترجمی شاید نتواند سراغ نوشتههای او برود، هرچند که طی سالهای اخیر مترجمان خوبی دست به بازگردان نوشتههای او به فارسی زدهاند.
و توجه ویژهای که در اغلب آثارش به بازگویی زندگی یهودیان امریکا نشان داده از چه بابت است؟
راث خودش یهودی بوده و طبیعی است که به سبب آشناییاش بازندگی یهودیان، قهرمان داستانهای او هم اغلب سر از همان جوامع درآوردند؛ گاهی دست به تشریح شرایط آنان برای بیان واقعیتهای زندگیشان زده و گاهی حتی بخشهایی را به شوخی گرفته تا جایی که به ضد یهود بودن هم متهم میشود، شاید از جهاتی نوشتههای او یادآور داستانهای صادق هدایت باشد؛ مگر هدایت ایدئولوژیست است؟ نه! منتها نوشتههای او هم جنبه انتقادی بسیار قوی به جامعه دارد، شبیه به راث.
اما نحوه شخصیتسازیهای راث در آثارش هم جالب توجه است، بویژه آنجایی که اسم شخصیت اصلی یکی از رمانها را «فیلیپ راث» گذاشته و مخاطب گمان میکند با زندگینامه او طرف است، درصورتیکه اینطور نیست؛ بازیهای اینچنینیاش هم در جلب نظر منتقدان مؤثر بوده است ؟
بله، او نویسنده زیرکی است.
ترجمه آثار راث از چه بابت مورد توجه شما قرارگرفته؟ این نشأت گرفته از پیشینه فعالیتهای خود شما در عرصه سیاست است یا تنها بحث ارزش مضمونی و ساختاری نوشتههای او در میان بوده است؟
راستش من «زنگار بشر»، (نخستین کتابی که از راث ترجمه کردم )را هدیه گرفته بودم؛ کتاب را که خواندم بقدری از آن لذت بردم که ترجمهاش کردم و بعد ازآن بود که به سراغ دیگر نوشتههای او رفتم، البته من در ارتباط با تاریخ امریکا خیلی کارکردهام، حتی پیش از آن سالهایی که ساکن امریکا شدم.
راث برای دیدار با افرادی همچون «واتسلاو هاول» هم سفرهای متعددی به چکسلواکی سابق داشته؛ این دیدار بویژه با سابقه خاصی که از هاول در برچیدن کمونیسم وجود دارد چقدر در تفکرات وی مؤثر بوده است؟
هاول در تفکرات راث اثر نگذاشته، بلکه افکاری مشابه او داشته؛ اتفاقاً این دیدارها بر اساس تفکرات لیبرال مشترکشان شکلگرفته است. با اینحال احترام زیادی برای هاول قائل بوده، چراکه تفکرات مشابهی داشتهاند، راث وقتی «شوهر کمونیست من»را نوشته یعنی با مک کارتی مخالف بوده. راث هم آدم بینظری نیست منتها در قالب لیبرالیسم بیشتر به دموکراسی فکر میکرده است.
گفتوگو را با چرایی علاقهای تمام کنیم که به نظر میرسد طی سالهای اخیر به کتابهای داستانی برآمده از وقایع سیاسی و حتی گاه آثار سیاسی غیرداستانی شکلگرفته، مانند کتاب خاطرات «جان بولتون» که برای ترجمهاش در ایران مسابقهای میان برخی مترجمان و ناشران راه افتاد و در زمان کوتاهی چندین مرتبه تجدید چاپ شده است!
بااینکه کتاب بولتون داستانی نیست اما بهواسطه ارتباط این سیاستمدار با وقایع ایران برای مردم جذاب است. عدهای همچون خود من نگران هستند که در فکر افرادی همچون بولتون چه میگذرد ،بنابراین عجیب نیست که از چنین کتابهایی تا این اندازه استقبال شود. امیدوارم درباره رمانهای تاریخی هم شاهد افزایش استقبال مردم باشیم ،چراکه آثار تألیفی خود من هم همگی رمانهایی تاریخی و بر مبنای واقعیت صرف است.
در آخر بگویید که این روزها چه میکنید؟
طی یک ماه اخیر تازهترین کتاب من درباره مصدق از سوی نشر پایان منتشر شده است؛ در این کتاب با نگاه انتقادی به سراغ مصدق رفتهام و از او بهعنوان فرد محترمی یادکردهام که از جان و دل کار بزرگی انجام داد، هرچند که نتوانست آن را به پایان برساند که تقصیر خودش هم بوده است؛ طی این مدت کوتاهی که از انتشار کتاب گذشته، عدهای به من ناسزا گفته اند، هرچند که در خود کتاب جواب این افراد را دادهام و گفتهام اگر مخالف گفتههای من هستید به استناد اطلاعات آن را اثبات کنید و جواب بدهید؛ گذشته از این کتاب این روزها بیشتر با مطبوعات همکاری دارم و مشغول جمعآوری بخشی از مقالههایی هستم که طی سالها نوشتهام؛ حدود پنجاه مقاله که از ابتدای قاجاریه تا ملی شدن نفت را شامل میشود؛ باید آنها را بخوانم و ببینم کدامیک مناسب انتشار است تا درنهایت در قالب یک کتاب روانه کتابفروشیها شود.

شبکه دانا؛ شبکه مدارس ایران
امیر ناظمی
رئیس سازمان فناوری اطلاعات و معاون وزیر
دسترسی به اینترنت تبدیل به یکی از اصلیترین نیازمندیهای انسان امروز شده است؛ همپای آب و برق. به این ترتیب دانشآموزان امروز که بازیگران ساخت فردای ما و خودشان هستند در سایه دسترسی به این اینترنت و مهارتهای مورد نیاز برای بهرهگیری از آن است که میتوانند آینده روشنی را برای ما بسازند.
از سوی دیگر کودک و نوجوان دانشآموز، نیازهای خاص دارد که داشتن ایمنی در دنیای اینترنت مهمترین این نیازهاست. محتوای متناسب با سن، دغدغه کلیدی در میان سیاستگذاران علم و فناوری در جهان است. به همین دلیل است که در کشورهای مختلف از روش کموبیش مشابهی برای رفع این دغدغه بهره گرفته میشود و آن ایجاد شبکهای خاص برای مدارس و دانشآموزان است.
در حقیقت دسترسی دانشآموزان باید واجد ۳ کیفیت کلیدی باشد:
۱ کیفیت: دسترسی باکیفیت دانشآموزان نه تنها بواسطه بهرهگیری از ابزارها و محتوای آموزشی و کمکآموزشی اهمیت دارد، بلکه به جهت عدالت آموزشی نیز دارای اهمیت است. دانشآموزان طبقههای کمتربرخوردار نباید بهدلیل وضعیت اقتصادی خانوادههای خود از دستیابی به رؤیاهای خود محروم شوند. به همین دلیل کیفیت دسترسی باید بیش از متوسط دسترسی عمومی در کشور باشد.
۲ هزینه: کاهش هزینههای دسترسی برای مدارس نیز برآمده از سیاستهای عدالت آموزشی است.
۳امنیت: دادههای دانشآموزان و حریم خصوصی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. کودک و نوجوان دارای حساسیتهایی ویژه روی دادههای شخصیشان مانند نمرههای درسی هستند. حساسیتهایی که گاه میتواند تأثیرات بسیار بلندمدتی در رشد آنان ایجاد کند.
۴ ایمنی: ایمنی محیط مجازی بیش از هر عاملی بواسطه متناسب بودن محتوای آموزشی با ویژگی سنی دانشآموزان اهمیت دارد. فیلترینگ و پالایش محتوا برای مدارس به قدری اهمیت دارد که در کشوری مانند انگلستان شبکه مدارس آن که توسط چندین تأمینکننده اینترنت و در یک بازار رقابتی عرضه میشود تبدیل به یک مزیت رقابتی میشود. شرکت RM بهعنوان یکی از تأمینکنندگان این شبکه در توصیف مزیت شبکه مدارس خود میگوید: ما روزانه بیش از ۵۸۰ میلیون درخواست را فیلتر میکنیم! (https://www.rm.com)
۵ خدمات ویژه: شبکه مدارس بهدلیل آنکه محیطی با دسترسی صرف از مدارس است، میتواند زمینه دسترسی به محتوای دارای حقوق مالکیت فکری را فراهم کند. بهعنوان نمونه بسیاری از ناشران اگر مطمئن باشند که صرفاً دانشآموز در داخل مدرسه و در کتابخانه دیجیتال مدرسه امکان خواندن کتاب را دارد با آغوش باز پذیرای ایجاد دسترسی رایگان هستند. هر چند گاهی این دسترسی رایگان یک بازی برد-برد است، که بر اساس آن دانشآموز با مشاهده و خواندن کتاب ترجیح میدهد در ادامه آن را خریداری کند.
بهعنوان یک نمونه در کشور انگلستان یکی از پیشروترین کشورها در زمینه دسترسی دانشآموزان به اینترنت، شبکه آموزش (Education Network) به منظور ایجاد محیطی امن و ایمن، توسط نهادی دولتی (www.nen.gov.uk) مورد توجه قرار گرفته است. در این کشور امکان دسترسی به فیلمهای آموزشی، نرمافزارها و کتابهای درسی و کمکدرسی بسیاری بر اساس همین نگاه در شبکه مدارس ایجاد شده است. در انگلستان در کنار نهاد دولتی متولی، تأمینکنندگان اینترنت خصوصی برای ارائه خدمات متنوع به مدارس نیز به فعالیت مشغول هستند. شبکههایی مانند RM یا Internet4schools از نمونههای قابل توجه در این زمینه هستند. هرچند در کشورهای دیگر این شبکه گاه به شبکه اختصاصی دانشگاههای آن کشور نیز متصل است. بهعنوان نمونه در امریکا شبکهای اختصاصی برای دانشگاهها، کتابخانهها و آزمایشگاههای تحقیقاتی وجود دارد بهنام REN یا شبکه R&E. مدارس امریکایی میتوانند به این شبکه نیز متصل شوند و از همان خدمات و ویژگیها برخوردار شوند؛ سیاستی که در کشورهایی مانند ایرلند نیز دنبال میشود.
روایت ایرانی شبکه مدارس: دانا
در ایران نیز از چند سال پیش طرح دسترسی مدارس به شبکه ملی اطلاعات مطرح بود. در این راه و بر اساس درسآموزیهای جهانی، از دو سال پیش به جای اتصال صرف به اینترنت یا صرفاً به پایگاههای داخلی، شبکه مدارس ایران با نام شبکه دانا طراحی شد. این شبکه مانند آنچه پیشتر گفته شد، امکان اعمال سیاستهای خاص آموزشی را دارد. سیاستهایی اعم از ترافیک رایگان، دسترسی به محتوای رایگان یا ارزان، ارائه یارانه آموزشی به مدارس مناطق خاص و حتی قواعد دسترسی و پالایش. از دیروز و با افتتاح رئیس جمهوری 76 هزار و 200 مدرسه از مجموع 80 هزار و 729، 8مدرسه کشور به این شبکه متصل شدند؛ در حقیقت امروز 95 درصد مدارس کشور و حدود ۹۹درصد دانشآموزان کشور میتوانند به این شبکه متصل شوند. هر چند هنوز اهمیت این شبکه توسط نهادهای آموزشی ایران بهدرستی درک نشده است؛ اما این شبکه با توجه به ملاحظات آن میتواند در سالهای آینده تبدیل به یکی از مهمترین مؤلفههای آموزش و پرورش ایران شود. شبکه مدارس ایران میتواند مهمترین بازارگاه و سکوی عرضه محصولات، خدمات و محتوای آموزشی برای دانشآموزان نیز باشد. سکویی که نه تنها مدارس میتوانند از خدمات آن بهره بگیرند، بلکه بهدلیل نوع طراحی آن میتوان هدیهها و کمکهای هدفمندی را بهعنوان مثال برای مدارس روستایی یا مدارس یک منطقه خاص کشور ارائه داد. امیدوارم این شبکه اختصاصی بخش آموزش کشور را به جایگاه اصلیاش که تنظیمگری بخش آموزش کشور (و نه تولیگری و رقابت با بخش خصوصی) است، بازگرداند؛ تنظیمگری در خصوص دسترسیها یا تشویق به حضور عرضهکنندگان محتوا بهصورت هدفمند. به امید روزی که دانشآموزانی از خانواده یا منطقهای کمبرخوردار به اتکای همین دسترسیها، انحصار و تمرکز موفقیت شهرهای بزرگ را بشکند!
رئیس سازمان فناوری اطلاعات و معاون وزیر
دسترسی به اینترنت تبدیل به یکی از اصلیترین نیازمندیهای انسان امروز شده است؛ همپای آب و برق. به این ترتیب دانشآموزان امروز که بازیگران ساخت فردای ما و خودشان هستند در سایه دسترسی به این اینترنت و مهارتهای مورد نیاز برای بهرهگیری از آن است که میتوانند آینده روشنی را برای ما بسازند.
از سوی دیگر کودک و نوجوان دانشآموز، نیازهای خاص دارد که داشتن ایمنی در دنیای اینترنت مهمترین این نیازهاست. محتوای متناسب با سن، دغدغه کلیدی در میان سیاستگذاران علم و فناوری در جهان است. به همین دلیل است که در کشورهای مختلف از روش کموبیش مشابهی برای رفع این دغدغه بهره گرفته میشود و آن ایجاد شبکهای خاص برای مدارس و دانشآموزان است.
در حقیقت دسترسی دانشآموزان باید واجد ۳ کیفیت کلیدی باشد:
۱ کیفیت: دسترسی باکیفیت دانشآموزان نه تنها بواسطه بهرهگیری از ابزارها و محتوای آموزشی و کمکآموزشی اهمیت دارد، بلکه به جهت عدالت آموزشی نیز دارای اهمیت است. دانشآموزان طبقههای کمتربرخوردار نباید بهدلیل وضعیت اقتصادی خانوادههای خود از دستیابی به رؤیاهای خود محروم شوند. به همین دلیل کیفیت دسترسی باید بیش از متوسط دسترسی عمومی در کشور باشد.
۲ هزینه: کاهش هزینههای دسترسی برای مدارس نیز برآمده از سیاستهای عدالت آموزشی است.
۳امنیت: دادههای دانشآموزان و حریم خصوصی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. کودک و نوجوان دارای حساسیتهایی ویژه روی دادههای شخصیشان مانند نمرههای درسی هستند. حساسیتهایی که گاه میتواند تأثیرات بسیار بلندمدتی در رشد آنان ایجاد کند.
۴ ایمنی: ایمنی محیط مجازی بیش از هر عاملی بواسطه متناسب بودن محتوای آموزشی با ویژگی سنی دانشآموزان اهمیت دارد. فیلترینگ و پالایش محتوا برای مدارس به قدری اهمیت دارد که در کشوری مانند انگلستان شبکه مدارس آن که توسط چندین تأمینکننده اینترنت و در یک بازار رقابتی عرضه میشود تبدیل به یک مزیت رقابتی میشود. شرکت RM بهعنوان یکی از تأمینکنندگان این شبکه در توصیف مزیت شبکه مدارس خود میگوید: ما روزانه بیش از ۵۸۰ میلیون درخواست را فیلتر میکنیم! (https://www.rm.com)
۵ خدمات ویژه: شبکه مدارس بهدلیل آنکه محیطی با دسترسی صرف از مدارس است، میتواند زمینه دسترسی به محتوای دارای حقوق مالکیت فکری را فراهم کند. بهعنوان نمونه بسیاری از ناشران اگر مطمئن باشند که صرفاً دانشآموز در داخل مدرسه و در کتابخانه دیجیتال مدرسه امکان خواندن کتاب را دارد با آغوش باز پذیرای ایجاد دسترسی رایگان هستند. هر چند گاهی این دسترسی رایگان یک بازی برد-برد است، که بر اساس آن دانشآموز با مشاهده و خواندن کتاب ترجیح میدهد در ادامه آن را خریداری کند.
بهعنوان یک نمونه در کشور انگلستان یکی از پیشروترین کشورها در زمینه دسترسی دانشآموزان به اینترنت، شبکه آموزش (Education Network) به منظور ایجاد محیطی امن و ایمن، توسط نهادی دولتی (www.nen.gov.uk) مورد توجه قرار گرفته است. در این کشور امکان دسترسی به فیلمهای آموزشی، نرمافزارها و کتابهای درسی و کمکدرسی بسیاری بر اساس همین نگاه در شبکه مدارس ایجاد شده است. در انگلستان در کنار نهاد دولتی متولی، تأمینکنندگان اینترنت خصوصی برای ارائه خدمات متنوع به مدارس نیز به فعالیت مشغول هستند. شبکههایی مانند RM یا Internet4schools از نمونههای قابل توجه در این زمینه هستند. هرچند در کشورهای دیگر این شبکه گاه به شبکه اختصاصی دانشگاههای آن کشور نیز متصل است. بهعنوان نمونه در امریکا شبکهای اختصاصی برای دانشگاهها، کتابخانهها و آزمایشگاههای تحقیقاتی وجود دارد بهنام REN یا شبکه R&E. مدارس امریکایی میتوانند به این شبکه نیز متصل شوند و از همان خدمات و ویژگیها برخوردار شوند؛ سیاستی که در کشورهایی مانند ایرلند نیز دنبال میشود.
روایت ایرانی شبکه مدارس: دانا
در ایران نیز از چند سال پیش طرح دسترسی مدارس به شبکه ملی اطلاعات مطرح بود. در این راه و بر اساس درسآموزیهای جهانی، از دو سال پیش به جای اتصال صرف به اینترنت یا صرفاً به پایگاههای داخلی، شبکه مدارس ایران با نام شبکه دانا طراحی شد. این شبکه مانند آنچه پیشتر گفته شد، امکان اعمال سیاستهای خاص آموزشی را دارد. سیاستهایی اعم از ترافیک رایگان، دسترسی به محتوای رایگان یا ارزان، ارائه یارانه آموزشی به مدارس مناطق خاص و حتی قواعد دسترسی و پالایش. از دیروز و با افتتاح رئیس جمهوری 76 هزار و 200 مدرسه از مجموع 80 هزار و 729، 8مدرسه کشور به این شبکه متصل شدند؛ در حقیقت امروز 95 درصد مدارس کشور و حدود ۹۹درصد دانشآموزان کشور میتوانند به این شبکه متصل شوند. هر چند هنوز اهمیت این شبکه توسط نهادهای آموزشی ایران بهدرستی درک نشده است؛ اما این شبکه با توجه به ملاحظات آن میتواند در سالهای آینده تبدیل به یکی از مهمترین مؤلفههای آموزش و پرورش ایران شود. شبکه مدارس ایران میتواند مهمترین بازارگاه و سکوی عرضه محصولات، خدمات و محتوای آموزشی برای دانشآموزان نیز باشد. سکویی که نه تنها مدارس میتوانند از خدمات آن بهره بگیرند، بلکه بهدلیل نوع طراحی آن میتوان هدیهها و کمکهای هدفمندی را بهعنوان مثال برای مدارس روستایی یا مدارس یک منطقه خاص کشور ارائه داد. امیدوارم این شبکه اختصاصی بخش آموزش کشور را به جایگاه اصلیاش که تنظیمگری بخش آموزش کشور (و نه تولیگری و رقابت با بخش خصوصی) است، بازگرداند؛ تنظیمگری در خصوص دسترسیها یا تشویق به حضور عرضهکنندگان محتوا بهصورت هدفمند. به امید روزی که دانشآموزانی از خانواده یا منطقهای کمبرخوردار به اتکای همین دسترسیها، انحصار و تمرکز موفقیت شهرهای بزرگ را بشکند!

ماسک زدن و حق بر سلامت
لعیا جنیدی
معاون حقوقی رئیس جمهوری
آغاز فصل سرد و شیوع بیشتر ویروس کووید 19 (کرونا) که موجب از دست دادن بسیاری از همنوعان و هموطنان یا تحمل درد و رنج شدید ناشی از ابتلای آنان به این بیماری شده است، انگیزه یادآوری دوباره حق اساسی انسان بر سلامت است، حقی که در قانون اساسی (اصول سوم و بیست و نهم و چهل و سوم) و قوانین عادی کشور و نیز پیمانهای بینالمللی که ایران عضو آن است مانند میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی 1966 و پیمان حقوق کودک 1989 مورد توجه قرار گرفته و در شمار حقوق بنیادین انسانها و از جمله مهمترینآن هاست.
این حق ریشه در حق حیات و حق بر زندگی دارد و به همین دلیل در قانون اساسی بازتاب یافته تا از این رهگذر هم در شمار مصادیق «حقوق ملت» جای گیرد و هم جنبه اساسی شده یابد. در واقع، قانونگذار اساسی با پیشبینی آن در سطح قانون مذکور و اشاره به آن در چند اصل، این هنجار حقوقی را اساسی ساخته است تا همه سیاستگذاریها و اقدامها در چارچوب این اصل و هنجار برتر صورت پذیرد.
جایگاه حق بر سلامت در قانون اساسی موجب شده که در عرصه سیاستگذاری حقوقی نیز موضوع سیاستهای کلی نظام در سال 1393 قرار گیرد. تضمین حق بر سلامت از سوی نهادهای حاکمیت، توجه به سلامت انسان در فرآیند قانونگذاری، ارتقای سطح آموزش و توسعه فرهنگ و افزایش آگاهیهای عمومی از جمله این سیاستها هستند؛ بیتردید، شناسایی و هنجارگذاری نسبت به این حق تنها یک مرحله از فرآیند دسترسی شهروندان به سلامت و بایدهای آن است. مرحله دیگر توجه و اجرای این حق است. در این زمینه دو دسته دارای تکلیفاند، دسته یکم نهادهای حاکمیت هستند. تضمین حق بر سلامت به صورتهای مختلف در شمار وظیفه دولتهاست. این مجموعه باید با استفاده از تدابیر و ابزارهای مناسب، چگونگی دسترسی همگان به «حق بر سلامت » و ابعاد آن را پیشبینی و آسان کنند؛ ایجاد امکانات زیرساختی لازم، تدوین نظامات اجرایی و پیشبینی و اتخاذ تدابیر مراقبتی و اعمال ضمانت اجراهای مؤثراز مهمترین مسئولیتهای حاکمیت در این زمینهاند. دسته دوم شهروندان هستند؛ یکایک افراد نیز در زمینه سلامت خود و سلامت دیگران دارای تکلیفاند. ریشه این تکلیف را باید در مسئولیت اجتماعی شهروندان نسبت به یکدیگر جست و جو کرد. افراد به همان اندازه که دارای حق بر سلامتند، در زمینه تضمین سلامت دیگران و به خطر نیفتادن سلامت جسم و روان آنان دارای تکلیف اجتماعی هستند و بر این اساس باید علاوه بر حفظ سلامت خود به گونهای رفتار کنند که سلامت و جان دیگران در خطر قرار نگیرد. به همین جهت است که، شماری از قانونگذاران در این خصوص به جرمانگاری مبادرت ورزیدهاند؛ در عرصه حقوق ایران نمونه برجسته آن قانون جلوگیری از بیماریهای واگیردار 1320 است که در چارچوب آن سلامت دیگران و نقض ارزش های بنیادی مسئولت اجتماعی شهروندان نسبت به سلامت و جان سایرین جرم انگاری شده است. با شیوع انواع بیمارهای ناشی از ویروس کووید19، از یک سو نهادهای حاکمیت باید درخصوص پیشبینی امکانات لازم برای پیشگیری از ابتلای شهروندان به این بیماریها تدابیر و اقدامهای لازم را انجام دهند و از سوی دیگر، شهروندان باید همه اقدامهای مناسب برای پیشگیری از این بیماریها را هم در مورد خود و هم در مورد دیگران به کار گیرند؛ در میان تدابیر پیشگیرانه بهداشتی، مطابق اعلام نهادهای تخصصی، مناسبترین و اولویتدارترین روش برای عدم تعرض به حق بر سلامت دیگران علاوه بر رعایت بهداشت فردی و فاصلهگذاری فیزیکی، استفاده از پوشش بهداشتی دهان و بینی و مشخصاً «ماسک» است. بر شهروندان واجب است که هم به حفظ جان خود مبادرت ورزند و هم حیات و سلامت دیگران را از خطر مصون دارند؛ بر حاکمیت نیز واجب است که از رهگذر به کارگیری شیوههای مناسب پیشگیرانه مانند فرهنگ سازی، بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی، آسان کردن دسترسی شهروندان به ماسک، ارتقای مسئولیتپذیری اجتماعی، اعمال ضمانت اجراهای مؤثر، اتخاذ سیاستهای همسو، افزایش نظارتها در این زمینه خصوصاً برای رعایت ضوابط بهداشتی مربوط توسط دستگاههای دولتی و صنفها، اسباب پیوستن به پویش زدن ماسک را در این دوران فراهم آورند. یکان یکان شما مردم عزیز را مخاطب این آرزوی نیک خواهانه حضرت حافظ قرار میدهم و همراهی و همیاریتان را در این روزهای سخت پاس میدارم:
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
معاون حقوقی رئیس جمهوری
آغاز فصل سرد و شیوع بیشتر ویروس کووید 19 (کرونا) که موجب از دست دادن بسیاری از همنوعان و هموطنان یا تحمل درد و رنج شدید ناشی از ابتلای آنان به این بیماری شده است، انگیزه یادآوری دوباره حق اساسی انسان بر سلامت است، حقی که در قانون اساسی (اصول سوم و بیست و نهم و چهل و سوم) و قوانین عادی کشور و نیز پیمانهای بینالمللی که ایران عضو آن است مانند میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی 1966 و پیمان حقوق کودک 1989 مورد توجه قرار گرفته و در شمار حقوق بنیادین انسانها و از جمله مهمترینآن هاست.
این حق ریشه در حق حیات و حق بر زندگی دارد و به همین دلیل در قانون اساسی بازتاب یافته تا از این رهگذر هم در شمار مصادیق «حقوق ملت» جای گیرد و هم جنبه اساسی شده یابد. در واقع، قانونگذار اساسی با پیشبینی آن در سطح قانون مذکور و اشاره به آن در چند اصل، این هنجار حقوقی را اساسی ساخته است تا همه سیاستگذاریها و اقدامها در چارچوب این اصل و هنجار برتر صورت پذیرد.
جایگاه حق بر سلامت در قانون اساسی موجب شده که در عرصه سیاستگذاری حقوقی نیز موضوع سیاستهای کلی نظام در سال 1393 قرار گیرد. تضمین حق بر سلامت از سوی نهادهای حاکمیت، توجه به سلامت انسان در فرآیند قانونگذاری، ارتقای سطح آموزش و توسعه فرهنگ و افزایش آگاهیهای عمومی از جمله این سیاستها هستند؛ بیتردید، شناسایی و هنجارگذاری نسبت به این حق تنها یک مرحله از فرآیند دسترسی شهروندان به سلامت و بایدهای آن است. مرحله دیگر توجه و اجرای این حق است. در این زمینه دو دسته دارای تکلیفاند، دسته یکم نهادهای حاکمیت هستند. تضمین حق بر سلامت به صورتهای مختلف در شمار وظیفه دولتهاست. این مجموعه باید با استفاده از تدابیر و ابزارهای مناسب، چگونگی دسترسی همگان به «حق بر سلامت » و ابعاد آن را پیشبینی و آسان کنند؛ ایجاد امکانات زیرساختی لازم، تدوین نظامات اجرایی و پیشبینی و اتخاذ تدابیر مراقبتی و اعمال ضمانت اجراهای مؤثراز مهمترین مسئولیتهای حاکمیت در این زمینهاند. دسته دوم شهروندان هستند؛ یکایک افراد نیز در زمینه سلامت خود و سلامت دیگران دارای تکلیفاند. ریشه این تکلیف را باید در مسئولیت اجتماعی شهروندان نسبت به یکدیگر جست و جو کرد. افراد به همان اندازه که دارای حق بر سلامتند، در زمینه تضمین سلامت دیگران و به خطر نیفتادن سلامت جسم و روان آنان دارای تکلیف اجتماعی هستند و بر این اساس باید علاوه بر حفظ سلامت خود به گونهای رفتار کنند که سلامت و جان دیگران در خطر قرار نگیرد. به همین جهت است که، شماری از قانونگذاران در این خصوص به جرمانگاری مبادرت ورزیدهاند؛ در عرصه حقوق ایران نمونه برجسته آن قانون جلوگیری از بیماریهای واگیردار 1320 است که در چارچوب آن سلامت دیگران و نقض ارزش های بنیادی مسئولت اجتماعی شهروندان نسبت به سلامت و جان سایرین جرم انگاری شده است. با شیوع انواع بیمارهای ناشی از ویروس کووید19، از یک سو نهادهای حاکمیت باید درخصوص پیشبینی امکانات لازم برای پیشگیری از ابتلای شهروندان به این بیماریها تدابیر و اقدامهای لازم را انجام دهند و از سوی دیگر، شهروندان باید همه اقدامهای مناسب برای پیشگیری از این بیماریها را هم در مورد خود و هم در مورد دیگران به کار گیرند؛ در میان تدابیر پیشگیرانه بهداشتی، مطابق اعلام نهادهای تخصصی، مناسبترین و اولویتدارترین روش برای عدم تعرض به حق بر سلامت دیگران علاوه بر رعایت بهداشت فردی و فاصلهگذاری فیزیکی، استفاده از پوشش بهداشتی دهان و بینی و مشخصاً «ماسک» است. بر شهروندان واجب است که هم به حفظ جان خود مبادرت ورزند و هم حیات و سلامت دیگران را از خطر مصون دارند؛ بر حاکمیت نیز واجب است که از رهگذر به کارگیری شیوههای مناسب پیشگیرانه مانند فرهنگ سازی، بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی، آسان کردن دسترسی شهروندان به ماسک، ارتقای مسئولیتپذیری اجتماعی، اعمال ضمانت اجراهای مؤثر، اتخاذ سیاستهای همسو، افزایش نظارتها در این زمینه خصوصاً برای رعایت ضوابط بهداشتی مربوط توسط دستگاههای دولتی و صنفها، اسباب پیوستن به پویش زدن ماسک را در این دوران فراهم آورند. یکان یکان شما مردم عزیز را مخاطب این آرزوی نیک خواهانه حضرت حافظ قرار میدهم و همراهی و همیاریتان را در این روزهای سخت پاس میدارم:
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

توسعه روستایی؛ راهی که در پیش داریم
محمد شریعتمداری
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
روستاها را در سادهترین تعریف، میتوان بخشی اصلی از نظام جمعیتی و اجتماعی کشورها به حساب آورد که مجموعهای از عوامل مولد انسانی، منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ و... را در خود جای داده و نقش مهمی در پیشرفت جوامع برعهده دارند.
روستاییان، عموماً نسبت به شهرنشینان درآمد کمتری دارند و سطح دسترسی آنان به خدمات اجتماعی، اغلب ناچیز است. پراکندگی جغرافیایی روستاها، محدودیتهایی مانند زمین و آب، حرفهای و تخصصی نبودن کشاورزی که بهرهوری را پایین نگه میدارد و...، در طول زمان باعث شده اقشار روستایی، عموماً فقیرتر و آسیبپذیرتر جلوه کنند در صورتی که بخش مهمی از وظیفه تأمین امنیت غذایی، حفظ محیط زیست، حراست از جغرافیای سرزمینی و... برعهده آنها است.
مجموعه این عوامل، پدیده مهاجرت غیرضروری از روستاها به شهرها و رشد حاشیهنشینی را ایجاد کرده که علاوه بر معضلات اجتماعی، چالشهای جدی اقتصادی و زیست محیطی را نیز برای کشورها و حکومتها به ارمغان آورده است. با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان طی چند سده اخیر، عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر خود را نشان داده و «توسعه روستایی»، بهعنوان مفهومی برای رفع فقر، تمرکز بر ایجاد اشتغال، افزایش بهرهوری و ارتقای کیفیت زندگی روستاییان، به وجود آمده است. در سالهای نزدیکتر، افزایش آلودگی و مخاطرات زیست محیطی، تغییرات آب و هوایی، کمبود غذا و مواردی از این دست، ضرورت توجه بیشتر به حوزه روستا را نشان میدهد تا جایی که در ادبیات روز توسعه، بهبود شرایط زیست روستاها بهعنوان یکی از سیاستهای غالب مدنظر قرار گرفته است.
توسعه البته مفهومی تک بعدی نیست و نتایج اجرای برنامههای توسعه روستایی در کشورهای مختلف نشان داده که توجه صرف به یکی از جنبههای توسعه بدون در نظرگرفتن سایر جوانب، قطار پیشرفت و توسعه را به ایستگاه مطلوب نمیرساند. روستا، جغرافیایی است که ابعاد اجتماعی مختلفی دارد و توسعه اگر صرفاً منوط به کشاورزی و کسبوکار باشد، الزاماً محقق نمیشود چراکه اولاً ممکن است منافع توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نشود و ثانیاً، اگر فرض بگیریم که افزایش بهرهوری کسبوکار کاهش نیاز به نیروی انسانی را در پی دارد، به نوعی میتواند کاهش اشتغال روستایی، فقر روزافزون و حتی رشد دوباره مهاجرت به شهرها را موجب شود. بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اتخاذ هیچکدام از استراتژیهایی مانند توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی، انقلاب سبز، اصلاحات ارضی، صنعتی کردن روستاها، رفع نیازهای اساسی و... بدون درنظر گرفتن جنبههای اجتماعی همراه با جلب مشارکت مردمی، راه به جایی نخواهد برد.
مرور مختصر تاریخ سیاسی، اقتصادی کشورمان نیز نشان میدهد که برنامههای توسعه روستایی در دهههای گذشته خصوصاً پیش از پیروزی انقلاب، به دلایل مشابه ازجمله توجه صرف به توسعه زیرساختی نتوانستهاند آنچنان که مورد انتظار بوده موفق باشند و مانعی برای امواج بزرگ مهاجرت به شهرها ایجاد کنند. البته اجرای این برنامهها و اتخاذ این رویکرد، بهدلیل نوعی فراموششدگی که پیش از انقلاب دچار روستاها شده بود، شاید لازم و ضروری بوده تا جایی که در سالهای پس از انقلاب نیز بهمنظور جبران این عقبماندگی، رویکرد توسعه روستایی در کشورمان مبتنی بر همان الگوی سنتی توسعه زیرساختی بوده و امکاناتی مانند آب، برق، گاز، راه، آموزش، بهداشت، تلفن و... را برای روستانشینان ایجاد کرده است.
در دهههای بعد اما، همراستا با بازتعریف توسعه به مفهوم کلی و توسعه روستایی به مفهوم تخصصیتر و جزئیتر آن، در کشور ما نیز توجه به جنبههای اجتماعیتر توسعه مانند رفاه و زندگی توأم با شأن و کرامت انسانی مد نظر قرار گرفت و دولتهای یازدهم و دوازدهم ضمن تداوم توجه به رفع نیازهای زیرساختی، اشتغال و حمایت از کسبوکارهای روستایی را نیز دنبال کرد و با استفاده از ظرفیتهای پیشبینی شده در اسناد فرادستی، تلاش کرد با جلب مشارکتهای عمومی، توسعه عدالت اجتماعی را بهعنوان یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی مدنظر قرار دهد.
اشتغال و توجه به توسعه کسبوکارهای روستایی، البته با ایجاد زمینه برای بهکارگیری سرمایههای بخش عمومی و تعاونی بهعنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور، از جمله برنامههایی بود که دولت تدبیر و امید در این حوزه در دستور کار خود قرار داد. ثمره این تلاشها را شاید بتوان در تصویب قانون حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و عشایری با استفاده از منابع صندوق توسعه ملی دید که با موافقت مقام معظم رهبری، به برداشت معادل ریالی 1.5 میلیارد دلار از منابع این صندوق و اجرای برنامههایی انجامید که خوشبختانه توانست سهم اشتغال روستایی را از اشتغال جدید سالانه کشور، از 3 درصد به حدود 29 درصد برساند.
توجه به جنبههای مختلف توسعه باعث شد تا دولت در کنار در نظرگرفتن اشتغال روستایی، از ابزارهای رفاهی مانند بیمهها برای تثبیت مزیتهای ناشی از اشتغال غافل نباشد و با برقراری پیوند میان اشتغال و بیمه اجتماعی روستایی، از روستاییان و جمعیت عشایری کشور در مقابل تکانههای اقتصادی و ازبین رفتن توان کار در دوران کهولت سن و سقوط به دام فقر، حمایت کند. مهمترین نهادی که در این زمینه بر اساس اصل 29 قانون اساسی به نمایندگی از دولت وظیفه ارائه خدمات بیمهای به جامعه روستایی و عشایری کشور را برعهده دارد، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر است که از زمان تأسیس در بهمن ماه 1383 تاکنون توانسته خدماتی مانند مستمری سالمندی، مستمری ازکارافتادگی و فوت را برای بازماندگان ساکنان مناطق روستایی و عشایری و گروهی از شاغلان بخش غیررسمی اقتصاد، ارائه دهد و تاکنون، حدود یک میلیون و 270 هزار سرپرست خانوار، از این حمایتها بهرهمند شدهاند. گام بلند و نقطه عطف خدمترسانی دولت در سپهر رفاه و بیمههای اجتماعی در میان اقشار روستایی و عشایری، طرحی است که به پیشنهاد صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر و با حمایت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان برنامه و بودجه، معاونت مناطق محروم ریاست جمهوری و سایر نهادهای ذیربط، به مرحله اجرا رسیده است.
در قالب این طرح که با استفاده از 1425 میلیارد تومان از منابع دولت به اجرا در خواهد آمد، قرار است یک میلیون و 440 هزار نفر از افراد کمتربرخورداری که تاکنون از قافله دریافت خدمات بیمهای کشور عقب ماندهاند، با معرفی نهادهای مسئول در صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر عضو و از خدمات این نهاد بیمهگر اجتماعی بهرهمند شوند. این طرح که گام مهمی در مسیر ایجاد پوشش بیمهای فراگیر است، افرادی را شامل خواهد شد که در سطوح پایین درآمدی مرز میان لایههای حمایتی و بیمهای در نظام چندلایه تأمین اجتماعی قرار دارند و دولت میتواند با کمک به توانمندشدن آنان، سهم مشارکت آنان در تعیین سرنوشت خود را بالاتر ببرد و زمینه بهرهمندی از زندگیای توأم با حفظ شأن و کرامت انسانی برای این اقشار غیور، زحمتکش و مولد کشور فراهم آورد.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
روستاها را در سادهترین تعریف، میتوان بخشی اصلی از نظام جمعیتی و اجتماعی کشورها به حساب آورد که مجموعهای از عوامل مولد انسانی، منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ و... را در خود جای داده و نقش مهمی در پیشرفت جوامع برعهده دارند.
روستاییان، عموماً نسبت به شهرنشینان درآمد کمتری دارند و سطح دسترسی آنان به خدمات اجتماعی، اغلب ناچیز است. پراکندگی جغرافیایی روستاها، محدودیتهایی مانند زمین و آب، حرفهای و تخصصی نبودن کشاورزی که بهرهوری را پایین نگه میدارد و...، در طول زمان باعث شده اقشار روستایی، عموماً فقیرتر و آسیبپذیرتر جلوه کنند در صورتی که بخش مهمی از وظیفه تأمین امنیت غذایی، حفظ محیط زیست، حراست از جغرافیای سرزمینی و... برعهده آنها است.
مجموعه این عوامل، پدیده مهاجرت غیرضروری از روستاها به شهرها و رشد حاشیهنشینی را ایجاد کرده که علاوه بر معضلات اجتماعی، چالشهای جدی اقتصادی و زیست محیطی را نیز برای کشورها و حکومتها به ارمغان آورده است. با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان طی چند سده اخیر، عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر خود را نشان داده و «توسعه روستایی»، بهعنوان مفهومی برای رفع فقر، تمرکز بر ایجاد اشتغال، افزایش بهرهوری و ارتقای کیفیت زندگی روستاییان، به وجود آمده است. در سالهای نزدیکتر، افزایش آلودگی و مخاطرات زیست محیطی، تغییرات آب و هوایی، کمبود غذا و مواردی از این دست، ضرورت توجه بیشتر به حوزه روستا را نشان میدهد تا جایی که در ادبیات روز توسعه، بهبود شرایط زیست روستاها بهعنوان یکی از سیاستهای غالب مدنظر قرار گرفته است.
توسعه البته مفهومی تک بعدی نیست و نتایج اجرای برنامههای توسعه روستایی در کشورهای مختلف نشان داده که توجه صرف به یکی از جنبههای توسعه بدون در نظرگرفتن سایر جوانب، قطار پیشرفت و توسعه را به ایستگاه مطلوب نمیرساند. روستا، جغرافیایی است که ابعاد اجتماعی مختلفی دارد و توسعه اگر صرفاً منوط به کشاورزی و کسبوکار باشد، الزاماً محقق نمیشود چراکه اولاً ممکن است منافع توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نشود و ثانیاً، اگر فرض بگیریم که افزایش بهرهوری کسبوکار کاهش نیاز به نیروی انسانی را در پی دارد، به نوعی میتواند کاهش اشتغال روستایی، فقر روزافزون و حتی رشد دوباره مهاجرت به شهرها را موجب شود. بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اتخاذ هیچکدام از استراتژیهایی مانند توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی، انقلاب سبز، اصلاحات ارضی، صنعتی کردن روستاها، رفع نیازهای اساسی و... بدون درنظر گرفتن جنبههای اجتماعی همراه با جلب مشارکت مردمی، راه به جایی نخواهد برد.
مرور مختصر تاریخ سیاسی، اقتصادی کشورمان نیز نشان میدهد که برنامههای توسعه روستایی در دهههای گذشته خصوصاً پیش از پیروزی انقلاب، به دلایل مشابه ازجمله توجه صرف به توسعه زیرساختی نتوانستهاند آنچنان که مورد انتظار بوده موفق باشند و مانعی برای امواج بزرگ مهاجرت به شهرها ایجاد کنند. البته اجرای این برنامهها و اتخاذ این رویکرد، بهدلیل نوعی فراموششدگی که پیش از انقلاب دچار روستاها شده بود، شاید لازم و ضروری بوده تا جایی که در سالهای پس از انقلاب نیز بهمنظور جبران این عقبماندگی، رویکرد توسعه روستایی در کشورمان مبتنی بر همان الگوی سنتی توسعه زیرساختی بوده و امکاناتی مانند آب، برق، گاز، راه، آموزش، بهداشت، تلفن و... را برای روستانشینان ایجاد کرده است.
در دهههای بعد اما، همراستا با بازتعریف توسعه به مفهوم کلی و توسعه روستایی به مفهوم تخصصیتر و جزئیتر آن، در کشور ما نیز توجه به جنبههای اجتماعیتر توسعه مانند رفاه و زندگی توأم با شأن و کرامت انسانی مد نظر قرار گرفت و دولتهای یازدهم و دوازدهم ضمن تداوم توجه به رفع نیازهای زیرساختی، اشتغال و حمایت از کسبوکارهای روستایی را نیز دنبال کرد و با استفاده از ظرفیتهای پیشبینی شده در اسناد فرادستی، تلاش کرد با جلب مشارکتهای عمومی، توسعه عدالت اجتماعی را بهعنوان یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی مدنظر قرار دهد.
اشتغال و توجه به توسعه کسبوکارهای روستایی، البته با ایجاد زمینه برای بهکارگیری سرمایههای بخش عمومی و تعاونی بهعنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور، از جمله برنامههایی بود که دولت تدبیر و امید در این حوزه در دستور کار خود قرار داد. ثمره این تلاشها را شاید بتوان در تصویب قانون حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و عشایری با استفاده از منابع صندوق توسعه ملی دید که با موافقت مقام معظم رهبری، به برداشت معادل ریالی 1.5 میلیارد دلار از منابع این صندوق و اجرای برنامههایی انجامید که خوشبختانه توانست سهم اشتغال روستایی را از اشتغال جدید سالانه کشور، از 3 درصد به حدود 29 درصد برساند.
توجه به جنبههای مختلف توسعه باعث شد تا دولت در کنار در نظرگرفتن اشتغال روستایی، از ابزارهای رفاهی مانند بیمهها برای تثبیت مزیتهای ناشی از اشتغال غافل نباشد و با برقراری پیوند میان اشتغال و بیمه اجتماعی روستایی، از روستاییان و جمعیت عشایری کشور در مقابل تکانههای اقتصادی و ازبین رفتن توان کار در دوران کهولت سن و سقوط به دام فقر، حمایت کند. مهمترین نهادی که در این زمینه بر اساس اصل 29 قانون اساسی به نمایندگی از دولت وظیفه ارائه خدمات بیمهای به جامعه روستایی و عشایری کشور را برعهده دارد، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر است که از زمان تأسیس در بهمن ماه 1383 تاکنون توانسته خدماتی مانند مستمری سالمندی، مستمری ازکارافتادگی و فوت را برای بازماندگان ساکنان مناطق روستایی و عشایری و گروهی از شاغلان بخش غیررسمی اقتصاد، ارائه دهد و تاکنون، حدود یک میلیون و 270 هزار سرپرست خانوار، از این حمایتها بهرهمند شدهاند. گام بلند و نقطه عطف خدمترسانی دولت در سپهر رفاه و بیمههای اجتماعی در میان اقشار روستایی و عشایری، طرحی است که به پیشنهاد صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر و با حمایت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان برنامه و بودجه، معاونت مناطق محروم ریاست جمهوری و سایر نهادهای ذیربط، به مرحله اجرا رسیده است.
در قالب این طرح که با استفاده از 1425 میلیارد تومان از منابع دولت به اجرا در خواهد آمد، قرار است یک میلیون و 440 هزار نفر از افراد کمتربرخورداری که تاکنون از قافله دریافت خدمات بیمهای کشور عقب ماندهاند، با معرفی نهادهای مسئول در صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر عضو و از خدمات این نهاد بیمهگر اجتماعی بهرهمند شوند. این طرح که گام مهمی در مسیر ایجاد پوشش بیمهای فراگیر است، افرادی را شامل خواهد شد که در سطوح پایین درآمدی مرز میان لایههای حمایتی و بیمهای در نظام چندلایه تأمین اجتماعی قرار دارند و دولت میتواند با کمک به توانمندشدن آنان، سهم مشارکت آنان در تعیین سرنوشت خود را بالاتر ببرد و زمینه بهرهمندی از زندگیای توأم با حفظ شأن و کرامت انسانی برای این اقشار غیور، زحمتکش و مولد کشور فراهم آورد.

تهران، شهری برای همه بر محور عدالت و مدارا
پیروز حناچی
شهردار تهران
روز 14 مهر، به یادبود واقعه ثبت قانونی و رسمی تهران به عنوان پایتخت کشور، روز تهران نامگذاری شده است. این روز را تبریک میگویم و امیدوارم ما و تمام کسانی که دل در گرو ساختن آیندهای بهتر برای این شهر دارند، بتوانیم حق خود را به شهری که در آن زندگی میکنیم ادا کنیم.
شهرداری تهران، با ایده «تهران، شهری برای همه» تلاش کرده است که با رویکردی تازه به مدیریت تهران بیندیشد، اما چه شهری را میتوان «شهری برای همه» نامید؟ برای آنکه مقصود روشنتر شود، میتوان شهر را به مثابه یک «مادر» دید. مادر، به تمام فرزندانش، با تمامی تفاوتهای ظاهری یا شخصیتیشان، به یک اندازه عشق میورزد و برای تقسیم مواهبی که برای زندگی خوب در دسترس دارد، معیاری جز عدالت و برخورداری تمام فرزندانش از زندگی خوب ندارد. فرزندان، زمانی که احساس کنند آغوش مادر برای همه آنهاست و مواهب زندگی به عدالت میانشان تقسیم شده است، پیوندهای مبتنی بر خواهری و برادری میان خود را مستحکمتر احساس خواهند کرد.ساکنان یک شهر نیز زمانی خود را «شهروند» میبینند که شهر برای آنها مانند مادر باشد، مادری که فارغ از تمامی تمایزها و تفاوتها در هویت، سبک زندگی، طبقه، جنسبت، ویژگیهای جسمانی، مذهب، قومیت و... به روی همه گشوده است و همگان احساس میکنند از مواهب موجود، به عدالت برخوردار هستند. به بیان دیگر، «شهری برای همه»، با دو مبنای «مدارا» و «عدالت» امکان تحقق دارد.شکلگیری، تحول و تکوین تهران، با بسیاری شهرهای ایران متفاوت بوده است. بنیان شکلگیری و تکامل تهران، مهاجرت مردمان مختلف از نقاط دور و نزدیک کشور به آن بوده است؛در نتیجه، تهران از ابتدا با «تفاوت» و «تمایز» شکل گرفته است. مهاجران، هر کدام با رنگهای گوناگون، سنتها و آداب مختلف و توانمندیهای متنوع به این شهر آمدند و تهران را به رنگینکمانی از هویتها، سنتها، زبانها، لهجهها و مذاهب تبدیل کردند.تهران، هم امکانی برای ادغام این رنگها در هم ایجاد میکرد و هم امکانی برای حفظ و تداوم آنها. آنچه با عنوان «تهران» و هویت تهرانی شناخته میشود، حاصل همین کنار هم نشستن مسالمتآمیز تفاوتهاست. اکنون نیز تا جایی که تهران بتواند سنت احترام به تفاوتها را حفظ کند، به آرمان شهری برای همه بودن نزدیک میشود، شهری که تمامی شهروندانش به هر رنگی که هستند، در کنار یکدیگر همزیستی مبتنی بر مسالمت و مدارا را تمرین کنند.آنچه این فرهنگ مبتنی بر مدارا و همزیستی را تهدید میکند، کاستی در عدالت است. به بیان دیگر، تمرین مدارا و عدالت در هم تنیده است؛هر چقدر بهرهمندی همگان از مواهب موجود در شهر برای یک زندگی انسانی بیشتر مبتنی بر عدالت باشد، پیوند میان شهروندان نیز مستحکمتر خواهد شد و احساس تعلق آنها به یکدیگر و به شهر افزایش خواهد یافت؛ اگر عدهای از ساکنان احساس کنند از دسترسی به امکانهای زندگی خوب محرومند، یا اگر عدهای خود را مطرودین شهر احساس کنند، دوگانههای مبتنی بر طبقه، محل زندگی، زمان مهاجرت به شهر، جنسیت، سلامت جسمانی و مانند اینها شکل میگیرد و میان ساکنان شهر فاصله میاندازد.اگر فضاهای عمومی شهر برای استفاده همگان افزایش یابد، شهروندان شهر را مانند مادری خواهند دید که باید مسئولیت خود را نسبت به آن ایفا کنند، اما اگر روز به روز از مساحت فضاهای در دسترس همگان کاسته شود، شهروندان خود را با شهر بیگانه احساس خواهند کرد؛ اگر کودکان، کسانی که مشکلات جسمانی و حرکتی دارند، زنان، سالمندان و تک تک شهروندان با هر خصوصیتی که دارند، کالبد شهر را برای حضور خود مناسب و امن ببینند، به نحوی که هیچ کس با هر ویژگی و محدودیتی که دارد، غایب فضاهای عمومی شهر و در انزوا نباشد، آنگاه میتوان گفت شهروندان در حال تمرین دیدن و پذیرش تفاوتها و زندگی خوب در کنار یکدیگر هستند.شهرداری تهران با همین رویکرد تازه تلاش میکند به سوی تهران ( آرمان شهری)برای همه حرکت کند؛ در این مدت، ما تلاش کردیم با افزایش شفافیت در مدیریت شهری، جلوگیری از تراکمفروشی غیرقانونی و کاستن قابل توجه از آمار تخلفات، افزایش فضاهای عمومی شهر و دسترسپذیر کردن آنها و توجه به کودکان و معلولان و سالمندان و توجه ویژه به اقشار فرودست روندهایی را که موجب شکاف و فاصله میان شهروندان میشود متوقف کنیم، اما توفیق در این مسیر، مستلزم نقشآفرینی شهروندانی مسئول و مطالبهگر است. به بیان دیگر، حرکت به سوی «تهران، شهری برای همه»، تنها با همکاری همه شهروندان و تلاش همگانی برای افزایش عدالت، کاهش فاصلهها و تمرین مدارا و همزیستی ممکن است.
شهردار تهران
روز 14 مهر، به یادبود واقعه ثبت قانونی و رسمی تهران به عنوان پایتخت کشور، روز تهران نامگذاری شده است. این روز را تبریک میگویم و امیدوارم ما و تمام کسانی که دل در گرو ساختن آیندهای بهتر برای این شهر دارند، بتوانیم حق خود را به شهری که در آن زندگی میکنیم ادا کنیم.
شهرداری تهران، با ایده «تهران، شهری برای همه» تلاش کرده است که با رویکردی تازه به مدیریت تهران بیندیشد، اما چه شهری را میتوان «شهری برای همه» نامید؟ برای آنکه مقصود روشنتر شود، میتوان شهر را به مثابه یک «مادر» دید. مادر، به تمام فرزندانش، با تمامی تفاوتهای ظاهری یا شخصیتیشان، به یک اندازه عشق میورزد و برای تقسیم مواهبی که برای زندگی خوب در دسترس دارد، معیاری جز عدالت و برخورداری تمام فرزندانش از زندگی خوب ندارد. فرزندان، زمانی که احساس کنند آغوش مادر برای همه آنهاست و مواهب زندگی به عدالت میانشان تقسیم شده است، پیوندهای مبتنی بر خواهری و برادری میان خود را مستحکمتر احساس خواهند کرد.ساکنان یک شهر نیز زمانی خود را «شهروند» میبینند که شهر برای آنها مانند مادر باشد، مادری که فارغ از تمامی تمایزها و تفاوتها در هویت، سبک زندگی، طبقه، جنسبت، ویژگیهای جسمانی، مذهب، قومیت و... به روی همه گشوده است و همگان احساس میکنند از مواهب موجود، به عدالت برخوردار هستند. به بیان دیگر، «شهری برای همه»، با دو مبنای «مدارا» و «عدالت» امکان تحقق دارد.شکلگیری، تحول و تکوین تهران، با بسیاری شهرهای ایران متفاوت بوده است. بنیان شکلگیری و تکامل تهران، مهاجرت مردمان مختلف از نقاط دور و نزدیک کشور به آن بوده است؛در نتیجه، تهران از ابتدا با «تفاوت» و «تمایز» شکل گرفته است. مهاجران، هر کدام با رنگهای گوناگون، سنتها و آداب مختلف و توانمندیهای متنوع به این شهر آمدند و تهران را به رنگینکمانی از هویتها، سنتها، زبانها، لهجهها و مذاهب تبدیل کردند.تهران، هم امکانی برای ادغام این رنگها در هم ایجاد میکرد و هم امکانی برای حفظ و تداوم آنها. آنچه با عنوان «تهران» و هویت تهرانی شناخته میشود، حاصل همین کنار هم نشستن مسالمتآمیز تفاوتهاست. اکنون نیز تا جایی که تهران بتواند سنت احترام به تفاوتها را حفظ کند، به آرمان شهری برای همه بودن نزدیک میشود، شهری که تمامی شهروندانش به هر رنگی که هستند، در کنار یکدیگر همزیستی مبتنی بر مسالمت و مدارا را تمرین کنند.آنچه این فرهنگ مبتنی بر مدارا و همزیستی را تهدید میکند، کاستی در عدالت است. به بیان دیگر، تمرین مدارا و عدالت در هم تنیده است؛هر چقدر بهرهمندی همگان از مواهب موجود در شهر برای یک زندگی انسانی بیشتر مبتنی بر عدالت باشد، پیوند میان شهروندان نیز مستحکمتر خواهد شد و احساس تعلق آنها به یکدیگر و به شهر افزایش خواهد یافت؛ اگر عدهای از ساکنان احساس کنند از دسترسی به امکانهای زندگی خوب محرومند، یا اگر عدهای خود را مطرودین شهر احساس کنند، دوگانههای مبتنی بر طبقه، محل زندگی، زمان مهاجرت به شهر، جنسیت، سلامت جسمانی و مانند اینها شکل میگیرد و میان ساکنان شهر فاصله میاندازد.اگر فضاهای عمومی شهر برای استفاده همگان افزایش یابد، شهروندان شهر را مانند مادری خواهند دید که باید مسئولیت خود را نسبت به آن ایفا کنند، اما اگر روز به روز از مساحت فضاهای در دسترس همگان کاسته شود، شهروندان خود را با شهر بیگانه احساس خواهند کرد؛ اگر کودکان، کسانی که مشکلات جسمانی و حرکتی دارند، زنان، سالمندان و تک تک شهروندان با هر خصوصیتی که دارند، کالبد شهر را برای حضور خود مناسب و امن ببینند، به نحوی که هیچ کس با هر ویژگی و محدودیتی که دارد، غایب فضاهای عمومی شهر و در انزوا نباشد، آنگاه میتوان گفت شهروندان در حال تمرین دیدن و پذیرش تفاوتها و زندگی خوب در کنار یکدیگر هستند.شهرداری تهران با همین رویکرد تازه تلاش میکند به سوی تهران ( آرمان شهری)برای همه حرکت کند؛ در این مدت، ما تلاش کردیم با افزایش شفافیت در مدیریت شهری، جلوگیری از تراکمفروشی غیرقانونی و کاستن قابل توجه از آمار تخلفات، افزایش فضاهای عمومی شهر و دسترسپذیر کردن آنها و توجه به کودکان و معلولان و سالمندان و توجه ویژه به اقشار فرودست روندهایی را که موجب شکاف و فاصله میان شهروندان میشود متوقف کنیم، اما توفیق در این مسیر، مستلزم نقشآفرینی شهروندانی مسئول و مطالبهگر است. به بیان دیگر، حرکت به سوی «تهران، شهری برای همه»، تنها با همکاری همه شهروندان و تلاش همگانی برای افزایش عدالت، کاهش فاصلهها و تمرین مدارا و همزیستی ممکن است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
آخرین اخبار از وضعیت استاد شجریان
-
نمیتوان پشت درهای بسته قانون تصویب و برای مردم تصمیمگیری کرد
-
سیاست داخلی را به سیاسیون بسپاریم و سیاست خارجی را به دیپلماتها
-
235 این یک عدد نیست آمار مرگ آدمهاست
-
روحانی: سخنان ناروا در کار دولت مانع ایجاد نمیکند
-
پسرم سرت توی گوشی باشد
-
خانه «همسایهها» فروخته شد
-
روزهای تنهایی سروهای کاشی «فین»
-
فیلیپ راث واقعیت جهان را به چالش کشید
-
شبکه دانا؛ شبکه مدارس ایران
-
ماسک زدن و حق بر سلامت
-
توسعه روستایی؛ راهی که در پیش داریم
-
تهران، شهری برای همه بر محور عدالت و مدارا

اخبارایران آنلاین